درمورد توانمندی پیام های زیر آستانه ای در تبلیغات و پدیدهٔ ادراک زیرآستانه‌ای، ادعاهای بسیاری شنیده شده که شاید شناخته‌شده‌ترین آنها در سال ۱۹۵۷ ازسوی جیمز ویکاری یک فروشندهٔ پژوهشگر مطرح گردیده است.

او مدعی شد که در طول یک دورهٔ شش هفته‌ای به ۴۵۶۹۹ مشتری در سینمایی واقع در فورت لینیوجرسی در میان فیلم پیکنیک دو پیام تبلیغاتی نشان داده شده بود: «گرسنه‌اید؟ پاپ‌کُرن بخورید» و «کوکاکولا بنوشید» که به گفتهٔ او در هر ۵ ثانیه یکبار به مدت سه‌هزارم ثانیه این پیام‌ها (با استفاده از لوگو کوکاکولا) نمایش داده شده بودند.

زمان آن پیام های زیر آستانه انچنان کوتاه بودند که آنها هرگز آگاهانه ازسوی کسی دریافت نمی‌شدند، اما ویکاری ادعا کرد که در طول این دوره ۶ هفته‌ای باهمهٔ‌آنکه مشتریان از پیام‌ها ناآگاه بودند، فروش پاپ‌کُرن، ۵۷٫۸% و فروش کوکاکولا، ۱۸٫۱% افزایش یافتند.ویکاری اصطلاح «آگهی زیرآستانه‌ای» را برای نخستین‌بار به‌کار برد و آنگاه شرکت تبلیغاتی فرافکنی زیرآستانه‌ای را براساس آن آزمایش شش هفته‌ای بنیان نهاد.

به‌هر روی او هرگز شرح تفصیلی از بررسی‌هایش منتشر نساخت و هیچ گواه مستقلی نیز در پشتیبانی ادعاهایش ارائه نشد. سرانجام در سال ۱۹۶۲،‌ او اقرار نمود که پژوهش نخست، ساختگی بوده و چیزی جز بستری به‌جهت بازاریابی نبوده است.

شواهد نیز این اقرارها را تأیید نمودند. گرچه پیش از اعترافات ویکاری، ادعاهای او در کتاب راغبان پنهان اثر وینس پکارد ترویج شدند و جنجالی عمومی را در مورد تئوری توطئه دولتها و جریانات برای استفاده از این شیوه درجهت منافع خود، برپا نمودند. پرداختن به تبلیغات زیرآستانه‌ای در سال ۱۹۵۸ متعاقب این امر در بریتانیا و استرالیا و شبکه‌های رادیو-تلویزیونی امریکا ممنوع گردید.

در همان سال ویکاری آزمایشی را در تلویزیون کانادا ترتیب داد که در آن پیام «هم اکنون تلفن بزنید» را صدها بار بصورت سریع از نظر بینندگان می‌گذراند که البته هیچ نتیجه قابل توجهی را در افزودن تلفن‌های زده شده، دربر نداشت.

ادعاهای دیگر درمورد تأثیر شگفت‌آور ادراک زیرآستانه‌ای در سال ۱۹۷۳ توسط ویلسون برایان کی در کتاب‌هایش از جمله «اغوای زیرآستانه‌ای» و «بهره‌کشی جنسی رسانه‌ها» مطرح شد. کی در آن کتب ادعا نموده بود که برای اغوای مصرف کنندگان، گاهی از نمادها یا واژه‌های جنسی زیر آستانه استفاده می‌شود.

 به باور او، باهمه‌اینکه واژه‌های جاسازی شده، آگاهانه دریافت نمی‌گردند ولی ناآگاهانه درک شده و باعث فراخوانی برانگیختگی جنسی شده که فراورده را برای خریداران، جذاب‌تر می‌نمایند. اگر چه ادعاهای کی بسیار شناخته شده هستند، ولی هیچ مدرک مستقلی در پشتیبانی ادعای تأثیر چنین استفاده‌هایی یا حتی وجود داشتن آنها موجود نیست.

پیام های زیرآستانه ای در تبلیغات

پیام غیر اخلاقی پنهان در کارتون شیر شاه – شرکت دیزنی

به هر روی، نگرانی همگانی بسنده بود تا انجمن صنفی ارتباطات امریکا (اف‌سی‌سی) در سال ۱۹۷۴ دست بکار شود و بیانیه‌ای صادر نماید که خط‌مشی آن براین پایه باشد که تبلیغات زیرآستانه‌ای «منافی منافع عمومی جامعه» بوده و «به‌قصد فریب مردم می‌باشد».

همزمان در پژوهشی که توسط سازمان ملل صورت گرفت، چنین نتیجه‌گیری شد که «مفاهیم فرهنگی ناشی از تلقینات فکری زیرآستانه‌ای تهدیداتی عمده برای حقوق بشر در سراسر جهان محسوب می‌شوند».

در سال ۱۹۷۸ شبکهٔ تلویزیونی KAKE-TV شهر ویچیتا در ایالت کانزاس امریکا از پلیس مجوز ویژه‌ای دریافت داشت تا پیامی زیرآستانه‌ای را در گزارشی از قتل‌های زنجیره‌ای آن ایالت در کوششی برای به دام انداختن قاتل آن‌ها بگنجاند.

پیام زیرآستانه‌ای شامل جمله «همین حالا به پلیس زنگ بزن» و همچنین نمایی از یک عینک بود. عینک نیز ازاین‌رو گنجانده شده بود که در زمان قتل قربانی، عینکی روی کمد او قرار گرفته بود و پلیس چنان می‌انگاشت که دیدن این عینک شاید حس ترحم قاتل را برانگیزد. این تلاش نافرجام بود و پلیس نیز موردی از افزایش تماس‌ها بعد از برنامه گزارش ننمود.

در سال ۱۹۸۵ در نوادا دو مرد جوان با نام‌های جیمز ونس و ریموند بلکنپ ضمن پیمانی با یکدیگر برآن‌شدند تا همزمان خودکشی کنند. به‌هنگام شلیک گلوله، بلکنپ دردم جان باخت ولی ونس علیرغم ‌آنکه سخت آسیب دید زنده ماند.

خانوادهٔ قربانیان بر آن باور بودند که گروه هوی متال انگلیسی،جوداس پریست در این ماجرا مقصر اصلی‌است. پس در سال ۱۹۹۰، دادخواستی بر این ادعا فراهم آوردند که آلبوم سال ۱۹۷۸ جوداس پریست کلاس منقوش دربردارندهٔ پیام‌های نهانی، شامل عبارت «انجامش بده» در لابلای آهنگ «بدست تو بهتره، بهتر از من»، و پیام‌های مختلف نهانی برگردان‌شده بوده که انگیزهٔ اقدام قربانیان بوده است.

پرونده از سوی قاضی به‌دلیل نبود شواهد کافی از جاسازی پیام‌های زیرآستانه‌ای در آهنگ‌ها، مختومه اعلام شد[۱۳] و قاضی پرونده نیز چنین اظهارداشت: «پژوهش علمی ارائه شده ثابت نمی‌کند محرک‌های زیرآستانه‌ای، حتی اگر ادراک هم شوند، دستمایهٔ شکل‌گیری و سرعت‌بخشی اقدامی به این بزرگی شوند. عوامل دیگری جدای محرک‌های زیرآستانه‌ای توجیه کنندهٔ رفتار درگذشتگان بوده اند.» اعضاء گروه جوداس پریست نیز گفتند که اگر می‌خواستند فرمان‌های زیرآستانه‌ای را در آهنگهایشان بگنجانند که موجب مرگ هواخواهانشان شود که این امر برخلاف اصل تولید می‌بود و آنها ترجیح می‌دهند فرمان «صفحه‌های بیشتری از ما بخرید» را بجای آن درون آهنگ‌هایشان وارد سازند.

پیام غیر اخلاقی پنهان در یکی دیگر از کارتونهای شرکت دیزنی

پیامهای زیرآستانه ای در تبلیغات

پیام غیر اخلاقی زیر آستانه در عکس صفحه اول سایت فیس بوک

پیامهای زیرآستانه ای در تبلیغات

در کمپین تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ آمریکا، در یک فعالیت تبلیغاتی تلویزیونی برای نامزد جمهوریخواه، جورج بوش واژهٔ دیوانسالاران (BUREAUCRATS) (و گاهی بخشی از آن) در پشت‌زمینه تصویر نمایش داده می‌شد که در یک فریم آن فقط بخش انتهایی واژه یعنی RATS به‌معنی موش‌ها در کادر دیده می‌شد.انجمن صنفی ارتباطات امریکا (اف‌سی‌سی) مسأله را بررسی نمود،[۱۹] ولی برای این پرونده هرگز کیفرخواستی صادر نشد.

اثر گذاری پیام های زیر آستانه ای

باور توانایی دریافت زیرآستانه‌ای و دگرگون‌سازی اندیشه و کردار مردم با این ابزار، دستاویزی برای بسیاری از شرکت‌ها برای آگهی از راه به‌کارگیری آن شده است. اگرچه تا کنون هیچ گواهی به نشان اینکه گوش فرادهی یا دیدن پیاپی این پیام‌ها روشی کارساز است پیدا نشده است. آنچه پژوهشگران روانشناس برآن به اجماع عمومی رسیده‌اند این است که پیام‌های زیرآستانه‌ای پیامدی قوی و دیرپا بر رفتار ایجاد نمی‌کنند.

پژوهش‌های آزمایشگاهی نیز اثری ضعیف در پس آثار زودگذر کوچک برروی فکر را آشکار کردند. مثلاً پیش‌آماده‌سازی افراد تشنه شنیدن یک واژهٔ زیرآستانه‌ای می‌تواند در دورهٔ کوتاهی، یک آگهی مربوط به یک نوشابه را مجاب کننده‌تر جلوه دهد.

 ولی ارزش شواهد، نشان می‌دهد که افراد باید به ادراک محرک آگاه باشند پیش از اینکه حرکتی را پدید آورده یا واکنش‌های همیشگی‌شان به این محرک‌ها را تغییر دهند. بنابراین هر چند که ادراک زیرآستانه‌ای ممکن است باعث شود که ما حدس‌های درستی در مورد وی‍ژگی‌های محرک بزنیم، ولی نمی‌تواند یک انسان را به سمت مشخصی سوق دهد یا عمیقاً در بهبود عملکرد یک فرد مؤثر باشد.

در این نوشته سعی داریم برخی از عوامل موفقیت مک دونالدز (McDonald’s) بزرگترین رستوران زنجیره‌ای جهان را مورد بررسی قرار بدهیم ، این رستوران زنجیره‌ای بیش از ۳۳،۰۰۰ شعبه در ۱۱۹ کشور، روزانه به ۶۴ میلیون مشتری سرویس می‌دهد. محصولات مک‌دونالد عبارتنداز: همبرگر، چیزبرگر، مرغ، سیب زمینی سرخ کرده، صبحانه، نوشابه‌ها، شیرشربت و دسرها. اخیراً شروع به عرضه سالاد، ساندویچ لقمه‌ای و میوه کرده‌است. بسیاری از مک‌دونالدزها مکانی برای بازی کودکان دارند. این شرکت در سال ۱۹۵۵ میلادی توسط تاجری به‌نام ری کراک بنیان نهاده شد و دفتر مرکزی آن در آمریکا قرار دارد. درآمد مک‌دونالدز در سه ساله منتهی به سال ۲۰۰۷، با رشدی ۲۷ درصدی به ۲۲٬۸ میلیارد دلار رسید.

یک فلسفه بی‌همتا
ری کراک قصد داشت سیستم رستورانی تاسیس کند که برای کیفیت همیشگی غذاها و روش واحد تهیه غذاها معروف باشد. او می‌خواست برگرها، سیب‌زمینی‌های سرخ کرده، دسرها و نوشیدنی‌ها مزه یکسانیدر همه قسمت‌های آمریکا از آلاباما تا آلاسکا داشته باشند.

تجارت برای خودتان اما نه توسط خودتان
برای رسیدن به این هدف او الگوی منحصر بفردی داشت: ترغیب کردن تولید کنندگان و امتیاز داران برای خرید ایده او، کار کردن نه برای مک دونالد بلکه برای خودشان . فلسفه او بر پایه اصل ساده صندلی با ۳ پایه بود : یکی از پایه ها مک دونالد، دومین پایه امتیاز داران و سومین پایه تولید کنندگان مک دونالد. استحکام صندلی به هر سه پایه آن بستگی داشت.

عوامل موفقیت مک دونالدز

استراتژی
ری کراک بزرگترین فرصت را در عرضه غذا برای خانواده‌های مقتصد یافت که دنبال سرویس سریع، محیط تمیز و غذای با کیفیت بودند. او این نیاز و خواست را در جوک‌ها و شوخی‌های افراد، صف‌های مشتریان و نحوه سفارش غذاها به وضوح مشاهده و از رویکرد خود بااین عنوان دفاع کرد که رفت و آمدها و ایستادن‌های بیهوده وجهه مک دونالد را تحت کنترل خانواده‌ها پایین می‌آورد. از طرف دیگر، ماشین‌های اتوماتیک عرضه غذای آماده نیز تحت کنترل باندهای جنایی بود و عموم مردم از آنها اکراه داشتند. لذا در چنین شرایطی، عرضه غذای آماده با کیفیت و ارزان برای جوان دوچرخه سوار و یا رانندگان ماشین‌ها حائز اهمیت بود.

کراک در رستوران‌های تمیز و محیط خانوادگی، سرویس خوب و سریع را عرضه کرد. تمیزی محیط من‌جمله دستشوئی‌ها و صمیمیت کارکنان از مزیت‌های رقابتی او محسوب می‌شد و تلاش زیادی به عمل آمد که این مزیت‌ها به عنوان معیار استاندارد حفظ شود. دانشگاه همبرگر مرکز آموزش ویژه مدیران و کارمندان مک دونالد، تاکید زیادی روی خدمات به مشتری دارد. در این راستا یک دستورالعمل ۳۵۰ برگی استاندارد برای تهیه غذا و استفاده از تجهیزات و امکانات وجود دارد . مثلاً در این دستورالعمل تاکید شده است که هرروز درب‌ها دوبار شسته شود . حتی برای پوشیدن لباس کارکنان و نحوه نگهداری موها، استاندارد وجود دارد و کارکنان مرد باید سر خود را همانند سربازان تا حد معین تراشیده و کفش‌هایشان را واکس بزنند تا براق شود. زنان باید کفش تیره و پاشنه کوتاه، توری سرپوشیده و آرایش مختصر داشته باشند و همگی موظف به استفاده از یونیفورم یکسان هستند.

نحوه پخت غذا کاملاً استاندارد است. نیم کیلو گوشت باید کمتر از ۱۹ درصد چربی داشته باشد و عرض همبرگر حدود ۹ سانتی‌متر باشد و در هر همبرگر نباید بیش از ۳۰ گرم پیاز مصرف شود. مدت زمان نگهداری غذای پخته شده توسط اداره مرکزی مشخص می شود . مثلاً چیپس هفت دقیقه، همبرگر ۱۰ دقیقه، قهوه ۳۰ دقیقه بعد از انقضای مدت غذا باید دور ریخته شود. بازرسان شرکت دائماً این موارد را دقیقاً بررسی می‌کنند تا غذاها با کیفیت یکسان عرضه شود.

مک دونالـد تبلیغ سنتی تلویزیونـی صبح‌های روز شنبه را ادامه می‌دهد و معتقد است که به دنبال این تبلیغ یکی از بچه‌ها، خانواده را وادار می‌کند که غذا را در بیرون صرف کنند. علاوه بر تبلیغ، مک دونالد گروه دیگری را نیز تشکیل داده است که تحت عناوین مختلف نظیر روز کودک و یا از طریق شهربازیها و یا مسافرتهای تفریحی و استفاده از غذای مک دونالــد برای ناهار نسبت به جاری ساختن ایده‌های تبلیغی پیچیده فعالیت کنند.

عوامل موفقیت مک دونالدز

عوامل شکست ناپذیری مک دونالد
مک دونالد در سه ماهه سوم ۱۹۹۶ با مباهات توانست ۱۲۶ سه ماهه سودآوری متوالی، را اعلام کند. عوامل این موفقیتها عبارتند از:
•  منو و غذای ساده با کیفیت یکسان و هماهنگ در هزاران شعبه؛
•  تعیین معیار و استاندارد برای تمام جنبه‌های عملیاتی و نظارت مستمر بر ارائه خدمات، تمیزی و پاکیزگی؛
•  صمیمیت کارکنان علی رغم انبوه مشتریان و استفاده از تجهیزات انتقال غذا؛
•  تبلیغات سنگین به ویژه برای خانواده‌ها و بچه‌ها؛
•  تشخیص محورهای مناسب تبلیغ در بازار یعنی خانواده و بچه‌ها و جلب رضایت آنها با ارائه غذای باکیفیت به قیمت مناسب در بهترین محل‌های شهر؛

خلاقیت در تبلیغات مک دونالد
مک دونالدز یکی از معروف‌ترین برندهایی است که بر روی تبلیغات خلاقانه و به یادماندنی سرمایه گذاری‌های عظیمی می‌کند. در سال ۱۹۶۰ کمپین تبلیغاتی مکدونالد با عنوان «به دنبال قوس های طلایی» (که اشاره به دو آرک طلایی دارد که کنارهم حرف M را می‌سازند همان لوگو مک دونالد) فروش این شرکت را بسیار بالا برد.

Ray Kroc به عنوان مغز متفکر مکدونالدز اعتقاد زیادی به تبلیغات داشت او بر این عقیده بود که تبلیغات هزینه نیست بلکه یک سرمایه گذاری است که اگر درست انجام شود در آخر چیزی بسیار بیش از آنچه هزینه شده را باز خواهد گرداند. با همین نگاه همواره تبلیغات نقش موثری در توسعه و پیشرفت مکدونالدز داشته است.

در ادامه رقابت آگهی‌های تبلیغاتی خلاقانه و جالب مک دونالد از سراسر دنیا را مشاهده می‌کنید.

عوامل موفقیت مک دونالدز
عوامل موفقیت مک دونالدز
عوامل موفقیت مک دونالدز
عوامل موفقیت مک دونالدز
لوگو ایده پردازان

ایده پردازان یک آژانس هویت بصری خلاق است. هدف نهایی ما افزایش دانش و ارتقاء سطح بصری برندهای کشور سربلندمان ایران است. بیشتر…