مهمتر از آن که برند شما به کجا می رود آن است که در کجا قرار دارد. یکی از راهکارهای مشهور و موثر تحلیل وضعیتمان در بازار، روش سوات (SWOT) نام دارد که مخفف چهار کلمه ی قدرت (strength) ، ضعف (weakness)، فرصت (opportunity) و تهدید (threat) در زبان انگلیسی است. نقاط قوت و نقاط ضعف مفهومی درون سازمانی دارند و فرصت ها و تهدیدها موضوعاتی مهم در خارج سازمان است.با نوشتن صحیح و دقیق این ۴ پارامتر و تحلیل درست آن ها با یکدیگر راهبردهای استراتژیک مهمی را برای برند به دست می آوریم.

پس با این مقاله بسیار مهم که در حوزه برندسازی در تحریریه ایده پردازان گردآوری شده است همراه باشید:

این مقاله را حتما بخوانید : با مفهوم برند و برندسازی بیشتر آشنا شوید

نقاط قوت و ضعف swot

مورد نخست، نقاط قوت است که در مدل SWOT برای تحلیل گران برند اهمیت بسیار دارد زیرا برند ها را باید روی نقاط قوت سازمان ایجاد نمود . فقط کافی است به آنچه می خواهیم به آن برسیم دقت کنیم. گاهی اوقات رسمیت و تمرکز بالای یک شرکت برای رسیدن به هدفی مشخص و ساخت یک برند نقطه ی قوت است. گاهی نیز دقیقا برعکس انعطاف پذیری نقطه‌ی قوت و بدرد بخوری برای برند ما محسوب می شود. در نقاط قوت برند تقلید نکنید و باید دقیقا به چیزهایی توجه کنید که نقاط قوت برند شما محسوب می شوند.

نقاط ضعف نیز معمولا در این گونه تحلیل ها تعدادش کم میشود. گاهی علاقه ای نداریم به آنها فکر کنیم و پیدایشان هم نمی کنیم. ولی بررسی دقیق آن ها می تواند راهکارهای اثر بخشی برای برندسازان به همراه داشته باشد.

فرصت ها و تهدید ها swot

همان طور که پیش تر گفته شد این دو پارامتر در راهکار SWOT برون سازمانی هستند. بررسی این موارد تاثیر مهمی بر خلق هویت برند ایفا می کند. اینکه رقبای ما از چه معایبی رنج می برند،و یا بر چه نقاط قوتی شکل گرفته اند، اینکه در چه شرایط سیاسی، اقتصادی و … قرار گرفته ایم و بررسی دقیق همه این موارد می تواند نقشه مشخصی از فرصت ها و تهدید ها به ما نشان دهند.

اینکه رقیب شما چه نقاط دردی را برای مخاطبانش ایجاد میکند فرصتی است برای برند شما تا بتواند با پوشش آن جایگاهی مورد قبول در اذهان ایجاد کند. همچنین این مفهوم می تواند در خلق هویت بصری برند از جمله تصویر برند و طراحی لوگو آن نیز راه گشا باشد.

بخش مهم دیگری که در شناسایی خودمان اهمیت دارد، شناسایی جایگاهمان نسبت به رقباست. این بخش از چند جهت قابل بررسی است. فقط فراموش نکنیم انچه در برند سازی مهم تر است جایگاه ما در ذهن مشتری است.

جایگاه سازی برند به تمام فعالیت های که باعث می شود یک برند برای محصول یا تصویر خود در ذهن مشتریان مورد نظرش جای ویژه ای باز کند و خود را از رقبا متمایز سازد گفته می شود

جایگاه سازی یک مفهوم انقلابی در بازاریابی بود که در سال ۱۹۸۱ توسط ال ریس و جک تروت ارائه شد. انان جایگاه سازی را به صورت چارچوبی در نظر گرفتند که شرکت ها بر اساس ان برندشان را خلق می کنند و خود را در اذهان مشتریان متمایز می سازند. برای متمایز بودن به یک ایده ی جدید نیاز دارید و گاهی هم می توان یک ایده ی قدیمی را به یک بازار جدید ارائه داد.

این مقاله را حتما بخوانید : با مفهوم جایگاه سازی برند بیشتر آشنا شوید

SWOT

دهانشویه SCOPE نمونه ای کاربردی از درک درست SWOT

یکی از قویترین برنامه های پراکتر اند گمبل، برنامه ای است که برای دهانشویه اسکوپ طراحی کرد. پراکتر اند گمبل از دو کلمه برای بازسازی جایگاه لیسترین رقیب استفاده نمود: نفس جادویی

همین دو کلمه برای بی اثر کردن شعار بسیار موفق لیسترین که می گفت : دو بار در روز، طعمی که از آن متنفرید کافی بود. حمله اسکوپ چند امتیاز از سهم رهبری لیسترین در بازار کم کرد و جایگاه محکمی بعد از لیسترین برای اسکوپ ایجاد نمود. پراکتر اند گمبل بر خلاف باور عمومی نسبت به دهان شویه ها عمل کرد و دهان شویه ای را روانه بازار نمود که طعم خوبی داشت.

این نمونه خوبی از بررسی دقیق مدل SWOT است که شرکت پراکتر اند گمبل نقاط قوت برند خود را بر روی فرصت موجود در بازار بنا نهاد.

انسان‌ها موجودات نگران و بی‌اعتماد به نفسی هستند. ما به موفقیت دیگران حسادت می‌ورزیم. برای اینکه آن موفقیت را برای خودمان می‌خواهیم ما تشنه‌ی توجه، احترام و ستایش همنوعان‌مان هستیم و نام‌های تجاری ویژه ای، می‌توانند به برآورده شدن این خواسته‌ی ما کمک کنند.این‌ها نام‌های تجاری‌ای هستند که با انگشت گذاشتن روی ثروت و موقعیت اجتماعی، سعی دارند خریداران‌شان را از عامه‌ی مردم متمایز کنند. کسانی که بی‌ام‌و (BMW) می‌خرند یا لویی ویتون (Louis Vuittion) می‌پوشند. یا زمان را با رولکس می‌سنجند، آشکارا سعی می‌کنند خود را از توده ‌ی فوردسوار، گپ (Gap) پوش و تایمکس به دست متمایز کنند.

نام‌های تجاریی که با پرستیژ و اعتبار پیوند دارند، با شیوه‌های زیرکانه، تشویش ما را در مورد موقعیت اجتماعی‌مان، برطرف می‌کنند. رقابت آن‌ها بر سر قیمت یا سهولت استفاده نیست. آن‌ها بر سر چیزهایی بیشتر انتزاعی و آبستره رقابت می‌کنند.هرچه کالای آن‌ها غیرضروری‌تر، بهتر! با ایده پردازان همراه باشید تا یکی از برندهای جایگاه اجتماعی دنیا را بشناسید:

حتما بخوانید : هویت حسی برند چیست و چه عواملی در موفقیت آن اثرگذار است؟

لویی ویتون برند اشتیاق برانگیز

لویی ویتون، اصلی‌ترین نام تجاری معروف موقعیت اجتماعی است و موفق شده است که تولید انبوه را با یک انگاره‌ی بسیار آرمانی ترکیب کند. لویی ویتون که سیزده کارگاه تولیدی، یک مرکز حمل‌ونقل بین‌المللی، بیش از سیصد فروشگاه انحصاری در پنجاه کشور و حدود ده هزار کارمند و کارگر دارد، بزرگ‌ترین نام تجاری تجملی دنیاست.

نام تجاری لویی ویتون بسیار بیشتر از گوچی (Gucci) و بیش از دوبرابر پرادا (Prada) ارزش دارد. آقای برنار آرنو (Bernard Arnault) رییس «LVMH» (لویی ویتان موئه‌هنسی) (Louis Vuittion Moet Hennessey) مجموعه‌ی شرکت‌های فرانسوی صاحب لویی ویتون، ثروتمندترین مرد صنعت مد است.

اگر این‌ها برای متقاعد کردن شما کافی نیست، نکته‌ی دیگر اینکه به طور معمول در بررسی سالانه‌ی اینتربرند درمورد صد نام تجاری برتر، لویی ویتون در جایگاهی بالاتر از ام‌تی‌وی، آدیداس، شانل (Chanel)، پیتزا هات (Pizza Hut)، آمازون (Amazon)، اپل و بسیاری نام‌های بین‌المللی دیگر قرار می‌گیرد.

پس لویی ویتون، بسیار موفق است. ولی چرا؟

خوب، اول اینکه دارای سابقه‌ی طولانی است؛ درواقع بیش از ۱۵۰ سال قدمت دارد. در سال ۱۸۵۴، لویی ویتون، پسر یک نجار، شرکت را تاسیس کرد.

لویی با ساختن چمدان، کیف، ساک سفری و وسایل مورد نیاز مسافرت، نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. این زمانی بود که تنها اشخاص بسیار ثروتمند جامعه، توانایی مالی داشتند که در تعطیلات، به سفر بروند. مسافرت، اصلی‌ترین نقطه‌ی ارتباط یا تبادر ذهنی با نام تجاری تجملی است؛ زیرا نشانگر ثروت و آسودگی است که کله‌گنده‌ها و خرپول‌ها از آن لذت می‌برند.

حتما بخوانید : با جوهره برند آشنا شوید!!

در قرن نوزدهم زمانی که صنعت «توریسم» یک ایده‌ی اصلی کاملا جدید بود، این وجه تمایز حتی بسیار هم بیشتر بود. همان‌گونه که ایوکارسل (Yve Carcelle) مدیرعامل لویی ویتون می‌گوید: «تولد ویتون نویدبخش آغاز یک زندگی مدرن بود. اینکه تولد نام تجاری لویی ویتون، در اواسط قرن نوزدهم صورت گرفت»

لویی ویتون

شمایی از موسس شرکت و تبلیغات اولیه لویی ویتون

با این وجود، ظهور توریسم بین‌المللی و پایین آمدن هزینه‌های مسافرت کمی از شیکی و انحصاری بودن سفر کاسته است. پس گرایش عاقلانه برای لویی ویتون این خواهد بود که هرچه بیشتر به‌سوی یک نام تجاری مرتبط با مد، گام بردارد. امروزه محصولات این شرکت، تحت رهبری و نظارت مارک جیکوبز (Marc Jacobs)، طراح مد مشهور امریکایی تولید می‌شود که شامل لباس، کفش، ساعت و جواهرات است.

این گسترش تولید، به جای آنکه سبب رقیق یا آبکی شدن نام تجاری شود اتفاقی که اغلب با گسترش خطی نام‌های تجاری همراه است موجب تقویت و استحکام آن شده است. کالاهایی که طراحی لوگو مشهور شطرنجی ال وی (LV Damier) روی آن‌ها نقش بسته است، امروز در همه‌جا، از بولوارهای پاریس و خیابان‌های لندن و نیویورک گرفته تا بازارهای کشورهای هند و چین (که در آنجا لویی ویتون شناخته‌شده‌ترین مارک اروپایی است) خواستاران زیادی دارد.

حمایت چهره های مشهور از لویی ویتون

بخشی از این تمایل و اشتیاق مردم به این برند، به دلیل پشتیبانی و حمایت چهره‌های مشهور از آن است. در زمان حیات خود لویی ویتون، امپراطریس اوژنی (Empress Eugenie) مشهورترین مشتری او بود. بسیاری از ستارگان مشهور سینما و مهاراجه‌های ثروتمند در نیمه‌ی اول قرن بیستم، مشتری پسر لویی ویتون بودند. بعدها دراغلب عکس‌های اودری هپبورن (Audrey Hepburn) در زمان اوج شهرتش، کیف‌ها و چمدان‌های لویی ویتان هم دیده می‌شد و در دوران اخیر به احتمال زیاد معروف‌ترین حامی این برند، جنیفر لوپز است که در کمپین جهانی تبلیغات چاپی و بیلبورهای تبلیغاتی ویتان که از سال ۲۰۰۳ آغاز شد، شرکت دارد.

لویی ویتون

جنیفر لوپز از چهره های شاخص تبلیغات لویی ویتون

کنترک کامل، یکی از رموز موفقیت ویتون

اما رمز واقعی موفقیت لویی ویتان، کنترل است. این نام تجاری، همه‌ی کارها را از طراحی گرفته تا پخش و توزیع، خودش انجام می‌دهد. این کار نه تنها ضامن کیفیت کالاست، بلکه به معنانی «سود ناخالص تولید»، تاحدود ۴۵ درصد است؛ یعنی سودی که بسیار بیشتر از نزدیک‌ترین رقبایش می‌باشد. با این کنترل، لویی ویتون توانست همه‌ی سرنخ‌ها را به دست بگیرد.

حتما بخوانید :

ویتون توانست بین پرستیژ و پوپولیسم، تعادل به وجود بیاورد و نیز بین تصویر ذهنی از یک نام تجاری لوکس و تفکر مبتنی بر تولید و بازاریابی انبوه، رابطه برقرار سازد. مانند کوکاکولا و دیگر نام‌های تجاری مبتنی بر بازاریابی انبوه، نام تجاری لویی ویتون هم بر کالایش غالب شده است. آنچه که مهم است، لوکس بودن و تجملی است که لوگوی لویی ویتون، نشانگر آن است.

لویی ویتون

شمایی از یکی از فروشگاه های لوکس لویی ویتون

لویی ویتون شاخص یک موقعیت اجتماعی بالا است و به این دلیل توجه ما را برمی‌انگیزد که می‌دانیم توجه دیگران را هم نسبت به ما برمی‌انگیزد.

درمورد لویی ویتون چنین به نظر می‌رسد که قانون بازده نزولی، به کار نمی‌افتد. هرچقدر آگاهی مردم در مورد نام تجاری ویتون بیشتر می‌شود، اشتیاق‌شان هم برای خرید کالاهایش، بالاتر می‌رود. لویی ویتون درمان سریعی برای رفع تشویش و نگرانی درمورد موقعیت اجتماعی است. برای اینکه شناختن آن توسط همه‌ی مردم‌های دوروبرتان، تضمین شده است.

قدرت سمبلیک نام تجاری ویتون، حتی افرادی از تیم مدیریتش را هم مات و مبهوت کرده است. گفته می‌شود که در فوریه‌ی ۲۰۰۴، یکی از مدیران شرکت، بدون افشای هویتش به اینترنشنال هرالد تریبیون، چنین گفت: «این واقعا بزرگ‌ترین تردستی و کلک، بعد از روغن مار است! باورتان می‌شود که همه‌ی این جار و جنجال به دلیل یک تکه‌ی پارچه‌ی کرباس، با روکشی از پلاستیک و کمی نازک‌کاری چرمی است؟»

رمز موفقیت لویی ویتون

بازاریابی انبوه:

لویی ویتان از شیوه‌ها و تکنیک‌های بازاریابی انبوه مثل جلب حمایت اشخاص مشهور و اسپانسری رخدادهای ورزشی، سود می‌جوید. (نام آن با مسابقه‌ی قایقرانی جام امریکا، همراه است)

کنترل:

ایوکارسل، مدیرعامل شرکت، باغرور می‌گوید: «ما همه‌ی کار را خودمان انجام می‌دهیم، از آفرینش گرفته تا ساخت و تولید و طراحی.»

موقعیت اجتماعی:

لویی ویتون توانسته است هم فروش خود را بالاتر ببرد و هم موقعیت اجتماعی بالایش را حفظ کند. این موقعیت بالا، با دقت زیاد به وسیله‌ی تبلیغات تقویت می‌شود. تبلیغاتی که برای جذب مشتریان خاص در مجله‌های ویژه و سطح بالا و پخش گزیده انجام می‌گیرد.

سفر:

ریشه‌های این نام تجاری، با مسافرت پیوند خورده است. حتی امروز، نشانه‌های غیربومی بودن و رهایی حاصل از ذات سفر، در هویت نام تجاری‌اش، مشهود است.

سایت اینترنتی: www.louisvuitton.com

سال تاسیس: ۱۸۵۴

کشور سازنده: فرانسه

نکته ها:

۱- موئه‌ی هنسی لویی ویتان، بزرگ‌ترین گروه عرضه کننده‌ی کالاهای تجملی در دنیاست.

۲- نام تجاری لویی ویتان با کرباس مارک خورده‌ی آن مجسم می‌شود.

۳- نزدیک به ده هزار برای مجموعه‌ای شرکت‌های لویی ویتان کار می‌کنند که شصت درصد آن‌ها در خارج از فرانسه هستند.

بر گرفته از کتاب سلاطین نامه های تجاری از انتشارات سیته

جایگاه سازی برند یک مفهوم انقلابی در بازاریابی بود که در سال ۱۹۸۱ توسط ال ریس و جک تروت ارائه شد. انان جایگاه سازی را به صورت چارچوبی در نظر گرفتند که شرکت ها بر اساس ان برندشان را خلق می کنند و خود را در اذهان مشتریان متمایز می سازند. برای متمایز بودن به یک ایده ی جدید نیاز دارید و گاهی هم می توان یک ایده ی قدیمی را به یک بازار جدید ارائه داد.

جایگاه سازی برند عبارت است از ” طراحی محصولات، تصاویر و فعالیت های شرکت به نحوی که بتواند جایگاه ارزشمند و متمایزی را از رقبا در ذهن گروه های هدف ایجاد کند.”

همانگونه که از تعریف بر می اید، ابتدا نیاز به تعیین و طراحی تصویر مشخصی از شرکت ، فعالیت ها و محصولاتش داریم، سپس باید گروه های هدف را مشخص کنیم. پس از این مراحل باید بدانیم که به چه جایگاهی در ذهن مشتریان می خواهیم برسیم. انتخاب جایگاه مناسب و متمایز می تواند نقشه راهی برای ساخت و طراحی هویت بصری برند گردد. در واقع اقلام هویتی برند از قبیل لوگو و آرم، پترن برند، طراحی کاتالوگ و ژورنال های برند و … تحت تاثیر جایگاه انتخاب شده برای برند می باشند.

تعریف دیگری از جایگاه سازی برند می اوریم که جنبه ی کاربردی تری دارد:”تمام فعالیت های که باعث می شود یک برند برای محصول یا تصویر خود در ذهن مشتریان مورد نظرش جای ویژه ای باز کند و خود را از رقبا متمایز سازد.”

نقشه جایگاه سازی برند

نقشه ی بازار طیفی از جایگاه هاست که یک محصول می تواند در بازار در مقایسه با رقبا داشته باشد و این جایگاه ها بر اساس دو جنبه ای که برای مشتری اهمیت بیشتری با رقبا دارند تعیین می شوند. برای نمونه تعدادی از این جنبه های مهم عبارت اند از:

  • قیمت: قیمت بالا و قیمت پایین
  • کیفیت: کیفیت بالا و کیفیت پایین
  • کالای ضروری و کالای لوکس
  • محصول ساده و محصول پیچیده
  • مشتری جوان و پیر
  • بازار مدرن و سنتی
  • و…

جایگاه سازی برند

در برخی منابع به ان نقشه ی جایگاه سازی نیز می گویند و بر اساس قیمت و عامل مهم دیگری در بازار تقسیم بندی می شود.

نکته ی مهم: جایگاه سازی برند با تعیین نقشه ی جایگاه سازی ( با مشخص کردن بازار هدف ، رقبا و شاخص های مورد رقابت) و تعیین نقاط اشتراک و نقاط تمایز انجام می گردد. نقاط اشتراک، تداعی هایی هستند که برند در آن با سایر برندهای موجود در یک طبقه ی محصول مشترک است. نقاط تمایز، ویژگی هایی هستند که مصرف کننده آنان را با برند مرتبط می داند و معتقد است نمی تواند همان میزان از  آن فایده را در رقبای برند پیدا کند.

حتما بخوانید : با مفهوم برند و برندسازی آشنا شوید

 

مفهوم Purple cow یا همان گاو بنفش

گودین از استراتژیست های برند می گوید: در میان هزاران راس گاو، تنها یک گاو بنفش میتواند به چشم بیاید و دقت همه را به سوی خود جلب کند.

گودین معتقد است که روش های قدیمی بازاریابی و تبلیغات تلویزیونی دیگر جواب نمی دهند. فرمول قدیمی می گفت:” کالایی ارائه کن که همه می خواهند، برایش حسابی تبلیغ کن و بعد، پول پارو کن.”

به عقیده ی گودین این چرخه تا جایی ادامه پیدا می کند که مردم از تبلیغات بخصوص نوع تلویزیونی آن اشباع شوند و این جاست که دیگر فرمول قدیمی برندهای بزرگ (تبلیغ کن و بفروش) جواب نمی دهد.

جایگاه سازی برند

فرمول پیشنهادی گودین برای عصر حاضر چنین است:

“محصول متفاوت خلق کن، بازار مناسبی به آن توجه میکند. در واقع برای نخستین کسانی که به آن علاقع دارند، تبلیغات خاص کن.”

او معتقد است ایده های جدید همچون ویروس منتشر می شوند و آن ها را ایده های ویروسی می نامند. شما با این کار، ایده های ویروسی را آغاز می کنید و آن ها را توسعه می دهید. بدین ترتیب شما رهبر بازار تان خواهید بود.

گودین نیز مانند بسیاری از متفکران بازاریابی به موضوع روی آوردن به بازارهای کوچک و خاص در فرمول خود اشاره کرده است. در بازاریابی اصطلاحا به این بازارهای کوچک و خاص بازار نیش می گویند.

فرایند خلق گاو بنفش: فرایندی که در ان شرکت ها موفق به کشف نقاط تمایز و نواوری های خود می گردند. این محصول متمایز باید جزئی از نیازهای مردم باشد و این خود یک هنر است که متوجه شویم مردم امروز به چه چیزهایی نیاز دارند. البته گودین پیشنهادی در این باره دارد:

“نگاه کنید مردم درباره ی چه چیزهایی صحبت می کنند و چه ارزوهایی دارند. در خریدهایشان چه تمایلاتی وجود دارد و برای رفع چه خواسته هایی تلاش می کنند.”

حتما بخوانید : با اجزای اساسی تشکیل دهنده برند آشنا شوید

 

مفهوم بازارهای خاص (گوشه ی دنج بازار)

پیش از هرچیز به معناب کلمه نیش(niche) بپردازیم که خود روشن کننده ی بسیاری از مسائل است. این کلمه ریشه در زبان فرانسه دارد و وقتی از استادان زبان فرانسه درباره ی این کلمه پرس و جو کردیم این توضیح را به ما دادند:” فرورفتگی داخل دیوار، طاقچه ای که درون آن مجسمه قرار می دهند.” که همه ی اینها نشان از فضایی درون دیوار دارد که با بقیه ی دیوار متفاوت است.
در ادبیات بازاریابی، نیش به قسمتی از بازار گفته می شود که هنوز کسی بر آن تمرکز نکرده است بخش کوچکی از بازار که هنوز از محصولات رقبا خالی است. خلاصه معنای آن هرچه هست جای خوبی است که ارزش وقت گذاشتن برای کسب و کار جدید را دارد. فیلیپ کاتلر بازاریابی نیش را فرایند روی اوردن به قسمت کوچک و خاصی از بازار که هنوز توسط کسی نیازهایش براورده نشده است، تعریف می کند.

جایگاه سازی برند

این همان نکته ای است که در برند سازی به ان توجه می شود، یعنی ایجاد تمایز. بسیاری از مدیران دچار این سو ءتفاهم هستند و تصور می کنند که برای برند شدن به داشتن شرکتی بزرگ و بازاری عظیم نیازمند است. در حالی که برندهای کوچکی که بازارهای نیش را به دست دارند، کم نیستند. اصل اساسی همان ایجاد تمایز است. نمونه های موفق و جالب بسیارند.

برای نمونه مایع لباسشویی پروول وقتی دید برای نفوذ به بازار ترکیه مشکل دارد، خود را به عنوان مایع لباسشویی لباس های تیره معرفی کرد؛ مایعی که رنگ های سیاه و تیره را مانند روز اول حفظ می کند. این حرکت باعث شد به سرعت بخش مناسبی از بازار را به دست بگیرد و تمایز مناسبی را برای خود ایجاد نماید.
درواقع پیش از پروول، تولید کنندگان شوینده های لباس جایگاه های مشخصی چون اقتصادی بودن قیمت، قدرت سفید کنندگی و قدرت تمیزکنندگی، خوشبویی و دوستداری محیط زیست را اشغال کرده بودند. پس برای گام نخست باید به دنبال یک وجه تمایز یا به قول مارتی نیومایر به دنبال یک زاگ بگردیم که دیگران از ان استفاده نکرده باشند. اما راه های ایجاد تمایز چیست؟

حتما بخوانید : همه آنچه در انتخاب نام برند باید بدانید!!

سند جایگاه سازی برند

چیزی به نام ” سند جایگاه سازی برند وجود دارد که همانند یک چک لیست کار ما را ساده می کند. این سند تمام نیاز های یک برند را از اسم، شعار و شخصیت برند گرفته تا استراتژی برند در برمی گیرد. فایده ی این سند آشی است که با نوشتن انچه در ابتدای کار می خواهیم به ان برسیم، هم در طول مسیر امکان کنترل را به ما میدهد و هم در یک نگاه به این سند نکات بسیاری را درباره ی مسیری که امده ایم می توان فهمید و تحلیل کرد.

در واقع نقشه ای است که در هر نقطه از مسیر به ما نشان می دهد کجا هستیم، بر چه چیز باید تمرکز کنیم، کمبودهایمان در کجا هستند و به کجا باید بریم.

نمونه ای از یک سند جایگاه سازی برند

انچه باید برای جایگاه سازی انجام شود

توضیح

طراحی برند

جوهره‌ی برند، وعده ی برند، نام برند، هویت بصری برند

جایگاه سازی یا تمایز بنیادی

ویژگی هایی که باعث تمایز برند ما از دیگران می شود

شناخت رقبا

انان که جایگاه بالا در طبقه ی محصول ما دارند و سهم بازارمان را گرفته اند

یافتن منابع توسعه و پیشرفت

از کدام رقبا می توان سهم بازار گرفت؟ (حتی در طبقات دیگر محصول)

تعیین مشتریان هدف

به چه کسانی میخواهیم فروش داشته باشیم؟

تعیین فواید فیزیکی

کارایی محصول: ما در چه زمینه هایی قوی هستیم؟ رقبا در چه زمینه هایی ضعیف هستند؟

تعیین فواید احساسی

چه حسی را به مصرف کننده منتقل می کند و چه تجربه ای را برای او مهیا می سازد؟

تشریح دلایل خرید

ادعای خود را چگونه تقویت و پشتیبانی می کنید؟

ایجاد شخصیت برای برند

طراحی شخصیت انسانی برای برند

استراتژ ی قیمت گذلری

قیمت گذاری و تخفیف ها با توجه به جایگاه بر چه اساسی انجام می شود؟

اهداف مالی، بودجه ی مورد نیاز و سهم بازار امسال

پیش بینی ها ضمیمه می شود

اهداف تبلیغات

کدام یک؟امتحان محصول، اگاهی دادن، خرید مجدد و یاداوری

اهداف ترویج فروش

کدام یک؟ امتحان محصول، اگاهی دادن، خرید مجدد

کانال های توزیع

روش ها و کانال های مختلف را فهرست کنید

استراتژی بلند مدت

برنامه هایی برای سال بعد و دست کم دوسال بعد در موضوع جایگاه سازی

اژانس های برندسازی جدول ها و چک لیست های مختلفی برای جایگاه سازی دارند. در برخی از ان ها نکات بیشتری است و در برخی نکات کمتر. برخی از انها بر موضوع های معینی بیشتر تاکید می کنند. شما هم می توانید سیستمی برای جایگاه سازی برند خود طراحی کنید و بعد آن سیستم را به یک الگوریتم یا جدول تبدیل کنید.

بر گرفته از کتاب برندسازی در هفت گام نوشته فرزاد مقدم ( انتشارات سیته )

میدانید که تعریف نوین برند، حس درونی و درک باطنی مشتری نسبت به یک محصول، خدمت و یا شرکت است. پس این موضوع سرمایه ای حسی و ناملموس است. بنابراین از عناصر ملموسی برای نمایش و تقویت ویژگی ها و ارزش های برند استفاده می کنیم که با حواس پنج گانه انسان قابل درک است که به هویت حسی برند و یا هویت برند شناخته می شود. گاها این مفهوم جامع، به اشتباه  هویت بصری برند نامیده می شود.

هویت بصری برند چیست؟

ما انسانها %۷۵ ادراکات خود را از طریق بینایی می گیریم، شنوایی ۱۳% و کلا باقی حواس روی هم ۱۲% ادراکات ما را پوشش می دهند. این عناصر شامل تمامی جلوه های قابل لمس با حواس پنجگانه هستند؛ از قبیل نام برند، لوگو، شعار، بسته بندی، موسیقی برند، بوی برند، طعم برند و حتی حس لامسه برند  (میزان نرمی و یا سفتی مورد استفاده در بسته بندی محصولات) هر نوع نشانه ی منحصر به فردی که متعلق به برند است.

کار این عناصر تقویت آگاهی از برند و ایجاد احساسات مثبت در مشتریان است. پس طراحی هویت برند در واقع تبدیل یک ایده به ماهیت حسی آن از طریق عناصر هویت برند است. بنابر این هر آنچه از عناصر برند که با حس بینایی مخاطبان برند در ارتباط است و باعث افزایش آگاهی و تقویت ویژگی های برند می شود را می توان مفهوم هویت بصری برند تلقی نمود.

چند حسی بودن برند

چند حسی بودن هویت برند

دقت کنید تا پیش از این که مارتین لیندستروم در کتاب هایی که نوشته است به موضوع چند حسی بودن ارتباط ما با برندها اشاره کند، تنها به طراحی عناصر بصری برند تاکید می شد. اما لیند ستروم با نوشتن کتاب حس برند توضیح داد برندهایی که به حواس چندگانه متوسل می شوند، موفق تر از برند هایی خواهند بود که تنها بر یک یا دو حس (به ویژه حس بینایی) تمرکز می کنند و ساختار برندسازی آن ها سریعتر رشد و ارتقاء می یابد.

نمونه ی آن خط هوایی سنگاپور است که نه تنها از عناصر بصری تاثیر گذار استفاده کرده، بلکه از حس بویایی نیز به عنوان یکی از عناصر برند استفاده کرده است. سنگاپور ایرلاین عطری به نام استفان فلوریدیان واترز را به عنوان عطر خدمه ی پرواز خود، همچنین عطر کابین هواپیما و عطر موجود در حوله های گرم پذیرایی به کار برده است. این عطر یکی از عناصر هویت برند سنگاپور ایرلاین است که باعث اعتبار بخشیدن به هویت برند و یادآوری آن از طریق بویایی می شود.

هویت بصری اصولی چه ویژگی هایی دارد؟

  • ساده و قابل فهم باشد
  • مرتبط با وعده های برند باشد
  • متمایز و منحصر به فرد باشد
  • شبیه به رقبا نباشد
  • باعث افزایش اعتبار برند شود
  • مرتبط با حوزه فعالیت ساخته شود
  • در تمامی اقلام تبلیغاتی قابل استفاده باشد
  • جامع و کامل طراحی شده باشد
  • قبل از طراحی، تحلیل دقیق صورت گرفته باشد
  • ارتباط تنگاتنگی بین عناصر هویت بصری وجود داشته باشد
  • و…

مهمترین عناصر در طراحی هویت بصری

در این مقاله قصد داریم به مهم ترین و اثرگذارترین عناصر هویت بصری برند بپردازیم:

  • نام برند (brand name)

نام برند اغلب نقش اصلی را در میان عناصر هویت برند ایفا میکند و تداعیات ذهنی قدرتمندی را در زمینه هی فعالیت شرکت یا محصول به صورت مختصر و مفید ارائه می دهد. آنچه در پایان اکثر آگهی های تبلیغاتی به یاد می ماند، معمولا همان نام است. انتخاب اسم خوب می تواند هزینه های بازاریابی و تبلیغات را در ‌آینده به شدت کاهش دهد.

نام برند

اهمیت نام برند به قدری زیاد است که در دنیا سال هاست که شرکت های نام گذاری تاسیس شده اند. پس در هویت بصری برند هر چه این نام کوتاهتر باشد می تواند به یاد سپاری را ساده تر و زیبایی بصری افزایش یابد.

  • لوگو (logo)

تصاویر، قدرتی احساسی دارند که نوشته ها ندارند. چیزی که برند به آن احتیاج دارد تصویری است که مفهوم کلامی هویت برند را تداعی کند. لوگو همان طرح گرافیکی منحصر به فردی است در طراحی هویت بصری برای معرفی برند به مخاطبانش استفاده می شود و مخاطبان از طریق لوگو، برند را می شناسند. اما دانستن اصول ساخت لوگو به ما کمک می کند تا برندی معتبر و قدرتمند را به نمایش درآوریم.

به صورت کلی در سبک‌های طراحی لوگو دو سبک اصلی و مهم وجود دارد. یکی سبک مونوگرام و دیگری سبک پیکتوگرام که در ادامه به آن پرداخته ایم:

مونوگرام:

 استفاده از حروف اول نام تجاری برای ساخت لوگو را می گویند. البته رعایت قواعد طراحی مونوگرام بسیار مهم است. یکی از مهمترین آن ها استفاده از حرف اول برای ساخت نماد است. در واقع مفاهیم کلامی لوگو باید در شکل یک حرف لاتین یا فارسی گنجانده شود. m مک دونالدز از نمونه های معروف و موفق یک مونوگرام متمایز است.

مونوگرام برند مک دونالد

پیکتوگرام:

اگر نماد برند یک شکل قابل فهم برای مخاطب باشد را پیکتوگرام می گویند. البته پیکتوگرام حرفه ای باید در سریع ترین زمان ممکن قابل ادراک برای مخاطب باشد و همچنین چنان واضح باشد که همه مخاطبین یک برداشت معین از آن شکل داشته باشند. سیب گاز زده برند apple نمونه موفقی از این سبک از لوگوست. لوگو چه مونوگرام باشد و چه پیکتوگرام، باید در کسری از ثانیه به کلام تبدیل شود مثلا ستاره سه پر بنز، یا قوطی کمرباریک کوکاکولا

پیکتوگرام برند اپل

یکی از خدمات تخصصی آژانس خلاقیت ایده پردازان، خدمات طراحی لوگو بر مبنای اصول حرفه ای برندسازی در سبک های متنوع است.

  • لوگوتایپ (logotype)

نام برند اگر به صورت اختصاصی ایده پردازی و طراحی گردد و متفاوت از فونت های مرسوم ایجاد شود می توان مفهوم لوگوتایپ برند را به آن اتلاق نمود. همراه بودن لوگوتایپ با لوگو برند می تواند ارتباط تنگانگی را در طول زمان بین این دو عنصر مهم در طراحی هویت بصری ایجاد کند به گونه ای که با نمایش یکی از این دو عنصر به تنهایی، برند قابل شناسایی باشد. رعایت اصول طراحی لوگوتایپ می تواند برند را معتبرتر نمایش دهد. از بهترین و ساده ترین لوگوتایپ های دنیا می توان به گوگل اشاره نمود.

لوگوتایپ گوگل

 

  • رنگ برند (brand color)

رنگ عاملی است که در ایجاد احساس و به خاطرسپاری نقش بسزایی دارد.در تبلیغات از رنگ برای تحریک احساس و بیان شخصیت برند استفاده می کنند. رنگ باعث می شود تداعیات ذهنی مورد نظر به شکل بهتری در مصرف کننده برند ایجاد گردد.زیرا در هنگام دیدن یک محصول مغز ما ابتدا شکل و سپس رنگ را تشخیص می دهد و پس از آن بدنبال خواندن محتوا می رود. انتخاب رنگ مناسب در طراحی هویت بصری برند موضوعی مهم و تعیین کننده در رقابت است.

رنگ لوگو و برند

  • شعار برند(Tagline)

عبارت کوتاهی است که اطلاعاتی در رابطه با جوهره، شخصیت و ویژگی های برند به مخاطب داده و گاها باعث ترغیب به خرید و یا ارتقاء ارزش ویژه برند می شود. از ویژگی های شعار برند آن است که به علت کوتاهی آن قابل تکرار بوده و ماندگاری بالایی در حافظه خواهد داشت. رعایت روش های حرفه ای ساخت شعار برند می تواند بسیار کارامد و موثر باشد.

شعار برند

شعار تبلیغاتی(slogan):

ریشه کلمه اسلوگن از یک اصطلاح اسکاتلندی بر گرفته شده است. در زمان جنگ قبایل اسکاتلندی برای روحیه دادن به سربازان، جملاتی را با فریاد میزدن و تکرار می کردند (اسلوگن) که امروزه از آن به عنوان شعار تبلیغاتی نام برده می شود. البته تفاوت آن با شعار برند در آن است که برای هر کمپین تبلیغاتی می تواند اسلوگن تغییر کند ولی تگ لاین یا شعار برند ثابت و غیر قابل تغییر است.

 

  • امضای برند (Brand signature)

امضای برند ارتباطی ساختار یافته میان لوگو، آرم و شعار برند است. هدف ما در خلق امضای برند، استفاده از سینرژی حاصل از همنشینی لوگوتایپ، آرم و تگ لاین (شعار) برند است تا ماندگارترین اثربخشی ممکن را بر روی ذهن مخاطبان هدف داشته باشد.

امضای برند

  • پترن و بافت برند (pattern)

پترن برند در واقع عناصر و اشکال اصلی تشکیل دهنده نماد برند است که با نظم خاصی در کنارهم قرار گرفته و بافتی متمایز را پدید می آورد. یک پترن خوب باید ارزش ها و ویژگی های بصری موجود در لوگو را برای مخاطب یادآوری کند. پترن در کلیه عناصر هویت بصری برند از جمله ست اوراق اداری، بسته بندی محصول و … می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

پترن برند

  • کاراکتر برند(mascot)

بسیاری از برند ها از یک شخصیت کارتونی یا همان ماسکوت برای ایجاد تداعی و افزایش میزان آگاهی از برند استفاده می کنند. ماسکوت ها نوع خاصی از نماد هستند که نمایانگر یک انسان، حیوان، موجودات واقعی و یا افسانه ای هستند. برای نمونه ایرانی آن می توان از میمونک چیتوز نام برد.

 

ماسکوت

 

بر گرفته از کتاب برندسازی در هفت گام نوشته فرزاد مقدم ( انتشارات سیته )

مهم ترین عنصر در طراحی هویت برند، پس از جوهره و قبل از هویت بصری همان انتخاب اسم برند است. اکثر متخصصان برندسازی معتقدند که انتخاب نام مناسب، بزرگ ترین دارایی یک برند است. قانون سه (و یا چهار) بخشی بودن نام شرکت ها در ایران به همراه کج سلیقگی برخی از مدیران باعث شده تا با حجم زیادی از نام های بی محتوا و نازیبا طرف باشیم.

اهمیت انتخاب اسم برند

نام برند اغلب نقش اصلی را در میان عناصر هویت برند ایفا میکند و تداعیات ذهنی قدرتمندی را در زمینه هی فعالیت شرکت یا محصول به صورت مختصر و مفید ارائه می دهد. آنچه در پایان اکثر آگهی های تبلیغاتی به یاد می ماند، معمولا همان نام است. اهمیت نام برند به قدری زیاد است که در دنیا سال هاست که شرکت های نام گذاری تاسیس شده اند.

شرکت های نام گذاری معمولا تحقیقات مفصلی را درباره ی نام ها و تاثیر آن ها بر ذهنیت مخاطب انجام می دهند. حتی شرکت “لگزینتون برندینگ” که در کار خلق نام برای برندهاست، دریافته که نام هایی با حروف V، F، Z احساس سرعت را انتقال می دهند، در حالی که حرف X نماینده ی دقت است. پس علاوه بر خود کلمه، حروف نام هم بسیار مهم هستند.

نام مناسب، تلفظ، نگارش آسان و قابلیت نمایش گرافیکی مناسب برای تبدیل شدن به لوگو مناسب را دارد. نام مناسب، مظهر و نشانه ی چیزی است و یاداوری و تداعی ذهنی برند را آسان می سازد.  معنای نام برند باید مناسب با جوهره و یا شخصیت برند باشد.به موضوع ثبت دامنه ی سایت (domain) اینترنتی هم دقت کنید. به هرحال نام مناسب، متفاوت است و مختص به زمان خاص و مدهای رایج نیست. با توجه به میزان اهمیت این موضوع بر آن شدیم تا شما را با پارامترهای مهم انتخاب نام برند آشنا کنیم.

چه نامی برای برند انتخاب کنیم؟

برای راهنمایی، به گذشته نگاه نکنید و نام فرانسوی راننده ی ماشین مسابقه (شورلت) و یا دختر نماینده تان در پاریس (مرسدس بنز) را انتخاب نکنید.

آنچه در گذشته برای انتخاب نام برند مناسب بوده، الزاما در زمان حال و اینده موثر نیست. در گذشته که محصولات کمتری وجود داشت و حجم ارتباطات کمتر بوده، نام به اندازه ی حال اهمیت نداشت.

امروزه، یک نام تنبل که چیزی را عنوان نکند، برای نفوذ به ذهن مناسب نیست. نامی که بتواند فرایند جایگاه سازی را اغاز کند، همان نامی است که باید دنبالش باشید. نامی که به مشتری بگوید مهم ترین مزیت آن کالا چیست.

چیزی مثل شامپوی هد اند شولدرز(سر و شانه)، لوسیون پوست اینتنسیو کر (intensive care) (مراقبت ویژه)، نوشیدنی رژیمی اسلندر(slender) (باریک اندام) و خمیر دندان کلوز آپ (نمای نزدیک)

با این همه، نام نباید از اندازه ی یک اسم فراتر رود، یعنی نباید آن قدر به خود محصول نزدیک شود که ژنریک/عام شود و به جای اینکه به یک اسم تجاری برای برند خاصی تبدیل گردد، اسم عامی برای تمام انواع آن کالا به حساب آید.

این روزها دست یابی به اسم، به علت فراوانی برندها مشکل است. ۶ میلیون اسم تجاری ثبت شده در امریکا وجود دارد. در اروپا این تعداد به ۳ میلیون می رسد.

این مقاله را حتما بخوانید:  همه چیز در رابطه با مفهوم برند و برندسازی!!

روش های انتخاب اسم برند

اگر از ما به عنوان کسی که در پروژه های نام گذاری شرکت داشته، بپرسید بهترین روش نام گذاری برند  چیست، می گوییم روش خاصی برای نامگذاری برند  وجود ندارد. اما در هر حال برای نام گذاری روش های مختلفی پیشنهاد شده است. سعی شده  در این مقاله تلفیقی از روش هایی که کاربردی باشد، آورده شود.

 

نام های حرفی – عددی نام های مفهومی و معنادار نام های انتزاعی نامهای ابداعی سرواژهها
 

3M

7UP

 

 

همراه اول

پیک برتر

 

 

هلو

اپل

 

 

کداک

زیراکس

 

 

IBM

سمگا

 

توضیح دو نکته:

۱.نام های ساختگی نامهایی هستند که در هیچ زبانی معنا ندارند و بر اساس آهنگین بودن و نحوه ی نگارش مناسب طراحی شده اند. برای نمونه، نام کداک (Kodak) که تنها بر اساس احساس درونی بنیانگذار آن، جرج ایستمن شکل گرفت. ایستمن به حرف K، نخستین حرف نام مادرش، علاقه ای وافر داشت و تصمیم گرفت نامی کوتاه و بدون معنا با دو Kدر اول و آخر آن خلق کند که در هیچ زبانی مفهوم متفاوتی نداشته باشد.

۲. سرواژه ها از کنار هم آمدن حروف اول یک اسم طولانی تشکیل می شوند. مانند:

International Business Machines: IBM

برخی نیز برای انتخاب نام برند از همان روش های نام گذاری رایج برای محصولات استفاده می کنند. در هر حال، هنگامی که جستجو کنید، به تعداد زیادی روش های نام گذاری برخورد می کنید که بخش زیادی از این روش ها مشترک است. گاهی اوقات بر روی یک روش نام گذاری چند اسم مختلف گذاشته اند. برای مثال، ترکیب دو کلمه و ایجاد یک نام جدید را combination گفته اند.پس همانطور که پیش تر هم گفتیم، نگذارید اسامی روشها شما را سردر گم کند. این مفاهیم اصلی نام گذاری هستند که شما نیاز دارید به آن مسلط شوید، نه اسم روشها.

 

برخی از روش های انتخاب نام

 

روش نام گذاربی برند
آوردن کلمات با آواهای مشابه (Alliteration) Coca-Cola
آوردن کلمات ضد و نقیض کنار هم (Oxymoron) Krispy Kreme
ترکیب دو کلمه (Combination) Walkman
تکرار دو معنای مشابه (Tautology) Crown Royal
شبیه سازی یک اصطلاح (Mimetics) Google
اختصار سازی (Clipping) FedEx
مخفف سازی (Acronym) KFC
نام بنیانگذار (Founders name ) Ferrari
دلخواه (Arbitrary) Apple

 

این مقاله را حتما بخوانید:  با جوهره برند آشنا شوید

گام های انتخاب نام تجاری برند

گام نخست: تعیین اهداف و استراتژی

پیش از شروع نام گذاری باید بدانیم که به چه چیزی می خواهیم دست پیدا کنیم. اگر هدفمان این است که به نامی متناسب با هویت برند دست پیدا کنیم، باید جوهره ی برند و یا شخصیت برند پیش از نام گذاری تعیین شده باشند. با تعیین شخصیت برند، گویی قصد دارید برای یک انسان با شخصیت و ویژگیهای مشخص فیزیکی و اخلاقی نامی را انتخاب کنید. در برخی از کتاب ها آمده که در مرحله ی پیش از نام گذاری، فلسفه ی برند یا برند مانترا را مشخص می کنند. در واقع تمام اینها یک چیزند. فلسفه ی برند عبارتی است که مهم ترین جنبه های یک برند و یا ویژگیهای باطنی و ذاتی برند را نشان میدهد. در هر صورت باید نام انتخاب شده با ذهنیتی که برند می خواهد در اذهان ایجاد کند، به نحوی متناسب باشد. در جلسه های اتاق فکر نام گذاری، برای هر یک از ویژگی های برند در جدول نامها ستونی را انتخاب می کنید.

گام دوم: ایجاد فهرست نامها

در این مرحله می توانید از منابع مختلف برای انتخاب نام برند کمک بگیرید. از طوفان فکری و مشاوران، تحلیل نامهای رقبا، استفاده از فرهنگ نام و … به منظور ایجاد نام به اندازه ممکن استفاده می شود.

گام سوم: غربال کردن نام ها

پس از ایجاد فهرست مفصلی از نام ها نیاز به غربالگری دارید تا نامهای بهتر را جدا کنید.نام هایی که با اهداف و استراتژی برند و نیز با هویت و یا شخصیت برند در تضاد بیشتری هستند یا زیبایی و تاثیر عاطفی لازم را ندارند، حذف می شوند. همچنین امکان دارد نامهایی تولید شده باشند که توسط رقبا پیش از این ثبت شده اند و تا کنون استفاده نشده اند، بنابر این استعلام نام در این مرحله بسیار مهم است تا اگر نام های انتخابی پیش از این ثبت شده اند، درباره ی آن ها تحقیق و یا فعالیت بیشتری انجام ندهیم. به علاوه، اگر قصد داریم برند را در کشورهای دیگر هم ثبت و استفاده کنیم باید دربارهی وجود و ثبت آن در دیگر کشورها نیز تحقیق کنیم.

گام چهارم: پژوهش بر روی چند اسم نهایی

سپس باید تحقیقات لازم درباره ی نامهای باقی مانده انجام شود تا ببینید کدام نامها بر روی مشتریان احتمالی اثر بهتری دارند. نام خوب میزان به خاطر سپاری و معناسازی بیشتری دارد. برای مثال، یکی از راههای انتخاب نام برای برند محصول این است که محصول خود را در شرایط بسته بندی یکسان و تنها با تفاوت نام به گروههای مصرف کننده ارائه دهیم تا ببینیم کدام نام را انتخاب می کنند. در شرایطی که تمام ویژگی های دو محصول از قبیل رنگ و نوع بسته بندی یکسان است، میزان اثربخشی نام برند، خود را بیشتر نشان خواهد داد.

گام پنجم: انتخاب نهایی نام

تا این جا وظیفه ی ما این است که تعداد محدودی نام مناسب را با نتایج تحقیقات به کارفرما یا صاحب برند ارائه دهیم و احتمالا امتیاز دهی خود را بر مبنایی که در استراتژی تعیین کرده ایم، به ایشان توضیح دهیم. دیگر وظیفه ی ایشان است که انتخاب نهایی را انجام دهد و سپس در راستای ثبت برند و دیگر نکات حقوقی آن تلاش کند.

اسم برند با نام های بی معنی

یکی از مواردی که باعث می شود تفکر سازنده ی جایگاه را برای مردم مشکل کند، عدم درک زمان است. نخستین شرکتی که با محصولی جدید یا فکر و طرحی جدید وارد ذهن می شود، مشهور خواهد شد. کوکاکولا، نخستین نمونه از نوشابه های کولادار بود. کداک، نخستین در عکسبرداری ارزان بها و زیراکس، نخستین در کپی کاغذ ساده.

کلمه ی کک (coke) را در نظر بگیرید. به دلیل موفقیت کوکاکولا،اسم خودمانی کک هم تمامی آنچه را که معناشناسان، معنای ثانویه می خوانند، کسب کرده است. آیا هرگز یک نوشابه ی غیر الکلی را اسم عامیانه ی ماده ی مخدری مثل کوکایین می نامید؟ معنی دوم کلمه “کک” چنان قوی است که شرکت کوکاکولا هیچ هراسی از چنین ارتباط های منفی به خود راه نمی دهد.

اما انتخاب نام برندی ساختگی و بی معنا مثل کلینکس (Kleenex) برای یک محصول جدید دست کم انتخابی پر مخاطره است. تنها زمانی که نخستین فرد برای معرفی کالایی کاملا جدید هستید مطمعنا میلیون ها نفر طالب خواهید داشت و میتوانید از تجمل نامی بی مسما برای ورود به ذهن استفاده کنید که البته در چنین شرایطی هر اسمی موثر خواهد بود.

پس به کلمه های ساده و توصیفی بچسبید: اسپری اند واش spray and wash (اسپری کنید و بشویید) و از واژگان کیو اند ایکس (Q & X ) بپرهیزید. به عنوان راهنما باید گفت که در انگلیسی متداولترین حروف اغازین عبارتند از: A, P, C, S,  و T. حروفی که کمترین استفاده را دارند نیز Q, Y, Z, X و K هستند. در انگلیسی از هر هشت کلمه، یکی با S  و از هر هزار کلمه یکی با X  شروع میشود.

این مقاله را حتما بخوانید: زیر برندها را با روش پراکتر اند گمبل نام گذاری کنید !!

آزمایش دیوید و مایکل – هوبرت (Hubert) و المر (Elmer)

برخلاف این باور کلی که یک نام فقط «یک نام» است، شواهد رو به افزایشی وجود دارد که نام انسان نقش مهمی در بازی زندگی ایفا می کند. دو تن از استادان روان شناسی، دکتر هربرت هراری ((Herbert Harari و دکتر جان دابلیو مک دیوید (John W.McDavid)سعی کردند دریابند دلیل این که دانش آموزان مدرسه های ابتدایی، همکلاسی های ناجور را مسخره می کنند، چیست؟

به همین دلیل، این آزمایش را با انشاهایی که به نام های مختلف ظاهر و به ظاهر توسط دانش آموزان کلاس های چهارم و پنجم نوشته شده بود اغاز کردند. دو دسته از این نام ها، به خصوص نشان دهنده ی این قانون بود.

دو نام محبوب (دیوید و مایکل) و دو نام غیرمحبوب (هوبرت والمر) روی بعضی از این انشاها نوشته شده بود. هر انشا برای نمره دهی به گروه متفاوتی از آموزگاران دبستانی سپرده شد (آموزگارانی که در این آزمایش شرکت کردند، دلیلی نداشتند فکر کنند چیزی جز برگه های معمولی مدرسه را نمره میدهند)

آیا باور می کنید انشاهایی که اسم دیوید و مایکل را داشتند از همان انشا با نام المر و هوبرت، نمره ی بالاتری دریافت کردند؟ به گفته ی روان شناسان، «آموزگاران بنا به تجربه های گذشته ی خود می دانستند که هوبرت ها و المرها معمولا بازنده هستند»

رونالد ریگان، رابرت ردفورد، مریلین مونرو تجانس آوایی، یکی دیگر از شیوه های خوب نام گذاری است، زیرا اسم ها را ماندنی تر می کند و این مورد هم برای برندها و هم برای افراد صادق است. جالب است به این نکته توجه کنیم که چه فراوان هستند افراد مشهوری که نام هایی با تجانس آوایی داشته اند.

یک داستان واقعی: نام یک حسابدار در یکی از بانک های نیویورک یانگ.جی.بوزر (Young J.Boozer) بود. یک بار که مشتری می خواست با یانگ بوزر صحبت کند مسئول تلفنخانه به او گفت: «ما یانگ بوزرهای زیادی داریم، با کدامشان می خواهید صحبت کنید؟»)

انتخاب نام برند

خطر انتخاب نام منطقه ای با پیامی محدود

نام،نخستین مرحله ی برخورد بین پیام و ذهن است.درواقع مسئله ی خوبی یا بدی نام از نظر زیبایی شناسی نیست که تاثیر گذاری پیام را تعیین میکند بلکه مناسب بودن ان است که این تاثیر را می گذارد.

برای مثال، صنایع خطوط هوایی را در نظر بگیرید. چهار تا از بزرگترین شرکتهای حمل ونقل داخلی عبارت اند از: یونایتد ایرلاینز (United Airlines)، امریکن ایرلاینز (American Airlines)، ترنس ورلد ایرلاینز (Trans World Airlines) و…

بسیار خوب، آیا میدانید که بر اساس شعارهای تبلیغاتی خطوط هوایی، دومین شرکت مسافربری در جهان آزاد چه نام دارد؟ درست : خطوط هوایی ایسترن (Eastern Airline) (خطوط هوایی شرق) ایسترن هم مانند تمامی خطوط هوایی فراز و نشیب های خود را داشته است. البته متاسفانه بیشتر نشیب بوده تا فراز.

از میان چهار تا از بزرگترین خطوط هوایی داخلیایسترن همیشه از دید مسافران رتبه ی چهارم را داشته است، اما چرا؟ ایسترن یک نام منطقه ای است که به نسبت اسامی کشوری مانند امریکن و یونایتد، گروه دیگری را در ذهن مشتری تداعی می کند.

مسئله این نیست که ایسترن تلاش کافی نکرده است. چند سال پیش، ایسترن گروهی از بازاریابان تراز اول را به کار گرفت تا حرکت  را اغار کند.. ایسترن در زمره ی نخستین گروه هایی بود که «هواپیما را نقاشی کرد»، «کیفیت غذا را بالا برد» و «خدمه ی پرواز را شیک پوش کرده تا بتواند شهرتش را بهبود بخشد.

و وقتی نوبت به خرج کردن رسید، خطوط هوایی ایسترن ملاحظه کارانه عمل نکرد. ایسترن سالهای متمادی یکی از بزرگترین بودجه های تبلیغات را در این صنعت داشته و در سال های اخیر، بیش از ۲۰ میلیون دلار برای تبلیغات هزینه کرده است.

با وجود صرف این همه پول، نظرتان در مورد ایسترن چیست؟

در مدت ۲۰ سال، آن قدر برای اسم ایسترن هیاهو به راه انداختند که سرانجام این شرکت در مارس ۱۹۸۹ ورشکست گردید. هنگامی که فرانک بورمن (فضانورد سابق) مدیریت ایسترن  را بر عهده داشت، پذیرفته بود این اسم تا حدی محلی است و در بعضی موارد، جلب توجه سراسری را با مشکل همراه می کند. او اضافه کرده بود: «با این حال، این اسم قدمتی ۴۷ ساله دارد.» یک نام بد هرگز جا نمی افتد و اصلا هم مهم نیست که چند سال است آن را به کار می برید.

نمی توانید بال های انسان را به نامی منطقه ای آویزان کنید. وقتی به مشتریان فرصت انتخاب داده شود،  آنان خطوط هوایی ملی را به خطوط هوایی منطقه ایی ترجیح می دهند.

انتخاب نام برند

نمونه ای از شباهت اسم برند های رقیب

خطر انتخاب نام برند مشابه با نام رقیب

وقتی نام شرکتی چون گودریچ (GoodRich) بسیار به نام شرکت بزرگ تر گودیر (GoodYear) که در همان زمینه فعالیت می کند، شبیه است جه باید کرد؟

گودریچ با مشگل رو به رو می شود. تحقیقات نشان می دهد که آنها می توانند حتی چرخ را دوباره اختراع کنند و تمام اعتبار حاصل از آن نصیب گودیر شود.

هیچ تعجبی ندارد که بی. اف. گودریچ این مشکل را تشخیص داد و چند سال پیش در یکی از آگهی هایش به این مطلب اشاره کرد:

“مصیبت بنجامین فرانکلین گودریچ (Benjamin Franklin Goodrich) اسمش است.یکی از ظالمانه ترین تصادف ها این است که انتخاب نام برند بزرگترین رقیب ما بسیار شبیه به اسم بنیان گذار شرکت ماست. گودیر-گودریچ، بدجوری گیج کننده است.”

در سط اخر اگهی چنین امده است:” اگر گودریچ می خواهید، باید تنها گودریچ را به خاطر داشته باشید.”

به عبارت دیگر، مشکل به گودریچ مربوط نمیشود، بلکه به شما مربوط می شود.

گودریچ نخستین شرکت داخلی در امریکا بود که تایرهای رادیال را که در داخل آن مفتول سیمی به کار برده می شود و از لاستیک های معمولی پهن تر است، روانه ی بازار کرد. با این همه ، چند سال بعد، وقتی از خریداران تایر پرسیده شد کدام شرکت تایرهای رادیال تولید می کند، ۵۶ درصد پاسخ دادند: گودیر؛ که در واقع چنین تایری را برای بازار داخلی تولید نم یکند، و تنها ۴۷ درصد از گودریچ نام بردند که تولید کننده ی داخلی آن است.

همانطور که در آکرون معروف است:”گودریچ آن را اختراع کرد، فایرستون آن را متحول ساخت و گودیر آن را فروخت.”

در سال ۱۹۶۸ فروش گودیر ۹/۲ میلیارد دلار بود، در حالی که فروش بی. اف. گودریچ ۳/۱ میلیارد دلار بود که نسبت آن ۲/۲ به ۱ است. در حالی که فروش گودریچ ۵/۲ میلیارد دلار بود که نسبت آن ۹/۲ به ۱ است. بدین ترتیب، پولدارترها پولدارتر می شوند؛ که به اندازه ی کافی منصفانه است.

اما عجیب اینجاست که تبلیغات شرکت بازنده همچنان معروفیت بیشتری پیدا می کند:” ما شرکت دیگری هستیم”، توجه زیادی را در روزنامه ها جلب کرد، اما توحه خریداران لاستیک را چندان جلب نکرد. انتخاب نام برند به شیوه نامناسب،  گودریچ  را محکوم می کند که سهمی جز پسمانده های رقیب بزرگ ترش نداشته باشد. 

بر گرفته از کتاب جایگاه سازی نوشته ال ریس و کتاب برندسازی در هفت گام نوشته فرزاد مقدم

 

همان طور که می دانید، اجزای برند از آن موضوع هایی است که درباره آن به نظرات متفاوتی در مقالات و کتاب ها بر می خوریم و نویسندگان مختلف جهت گیری های مختلفی در این باره دارند. به نظر ما یکی از بهترین مدل های ابتدایی اجزا برند، متعلق به دیوید آرنولد است.

او درباره ی هویت برند عقیده دارد که هر برندی یک هویت مرکزی و یک کاراکتر خاص دارد که اگر به درستی تعیین و برای مشتری توضیح داده شود، حاصل آن موفقیت خواهد بود. از نگاه آرنولد، برند به مانند یک اتم است که در مرکز آن هسته یا جوهره برند (‌‌Brand Essence) قرار دارد.

این مقاله را حتما بخوانید:  همه چیز در رابطه با مفهوم برند و برندسازی!!

 

جوهره برند

دایره اجزای اساسی برند

جوهره برند

آن چیزی که باعث تمایز برند می شود، آنچه باعث با ارزش شدن برند برای مشتری می شود جوهره برند است. این هسته ی مرکزی نباید در طول زمان و از بازاری به بازار دیگر تغییر کند.

از آن جا که ادبیات برند در جهان نوپاست و عمری چندان طولانی ندارد، بسیاری از مفاهیم را با اصطالحات مختلفی می شنوید. برای نمونه، جوهره ی برند، در برخی از کتاب ها، بنام برند مانترا ذکر شده است. در بعضی از مقالات هم به عنوان دی ان ای برند (DNA Brand) از آن یاد شده است. این موضوع را درباره ی مفاهیم دیگر برندسازی نیز خواهید دید، پس به جای تکیه بر کلمات بهتر است به معانی آنها توجه کنید.

در یک تعریف دیگر، جوهره ی برند یا برند مانترا  عبارتی است که بتواند به کوتاه ترین و ساده ترین شکل ممکن قلب و روح برند را معرفی کند و بدین ترتیب جایگاه آن را مشخص نماید. کوین لین کلر، در کتاب خود آن را برند مانترا مینامد که به فارسی فلسفه ی برند ترجمه شده است  و آن را جوهره ی اصلی برند می داند. از دید کلر، فلسفه ی برند عبارتی است ۱ تا ۵ کلمه ای از مهم ترین جنبه های برند که تداعیات اصلی آن را به مشتری معرفی می کند. چنان که می بینید، تعریف ها همه یک حرف را تکرار می کنند.

فواید برند

همانطور که در اطراف هسته اتم الکترون وجود دارد، فواید برند نیز در اطراف جوهره برند قرار می گیرند.این فواید در واقع همان مزایایی است که برند به مشتریانش وعده می دهد و در بعضی منبع به آن وعده برند گفته می شود. یعنی این محصول را بخر و از این مزایا بهره ببر. این مزایا می تواند ادراکی و یا فیزیکی باشد. به طور مثال اگر برند اورآل کرم جوانی پوست عرضه می کند فقط ترکیبی از آب و روغن را ارایه نمیدهد، بلکه جوانی می فروشد. و یا عطر چنل می گوید محصول من را بخر و وسوسه انگیز و معتبر شو.

ویژگی های برند

این بخش برند بسیار مهم است. این قسمت در واقع همان صورت و شکلی است که وعده برند در قالب آن به مشتری عرضه می شود. ویژگی های برند همان بخشی است که برند را مشتریان با آن می شناسند و به یاد می آورند. همان هویت بصری برند که شامل طراحی لوگو و نماد، لوگوتایپ، رنگ سازمانی، بوی برند، موسیقی برند، کاراکتر برند، بافت برند و … میشود. هرچه ویژگی های برند و فواید برند بر مبنای جوهره برند حرکت کنند جایگاه سازی برند در ذهن مخاطبان موثرتر انجام می پذیرد.

این سه بخش دقیقا همان اجزای ضروری تشکیل دهنده یک برند است.هر چه به هسته نزدیک تر می شویم مفاهیم معنایی تر و عاطفی تر می شود.برای اینکه موضوع اجزای برند به درستی درک شود و کاربرد عملی آن را مشاهده نمایید این سه لایه را با یک مثال کاربردی توضیح می دهیم.

 

این مقاله را حتما بخوانید:  لوگو برند باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

 

لوگو مارلبورو

شکل گیری هویت برند مارلبورو

چهره زنانه مارلبورو

فیلیپ موریس، مالک یک کارخانه ی سیگارسازی در لندن، در سال ۱۹۰۲ شعبه ی نیویورک کارخانه اش را به منظور فروش انواع سیگار تاسیس کرد. در سال ۱۹۲۴ آنها مارلبورو را با شعار “ملایم همچون ماه می” به عنوان سیگاری زنانه معرفی کردند. این شرکت تا جنگ جهانی دوم به همین منوال به فروش خود ادامه داد، ولی پس از آن در پی ورشکستگی به طور موقت از بازار برچیده شد.

اما در دهه ی ۱۹۵۰ هنگامی که مجله ی ریدرز دایجست سری مقالاتی را درباره ی سیگار و رابطه ی آن با سرطان ریه منتشر کرد فیلیپ موریس و سایر شرکت‌های دخانیات با توجه به این گزارش فرصت را مناسب دیدند و به ساخت سیگارهای فیلتر دار و ارائه ی برندهای جدید به بازار پرداختند. بدین ترتیب مارلبوروی فیلتردار در سال ۱۹۵۵ به بازار معرفی شد.

چهره مردانه مارلبورو

در اوایل دهه ی ۶۰ فیلیپ موریس برای بازسازی جایگاه مارلبورو در بازار اقدام به استخدام شرکت تبلیغاتی لئو برنت در شیکاگو نمود. لئو برنت و همکارانش، در یک کمپین به یادماندنی (که جزء ۱۰۰ کمپین برتر قرن اخیر است)، تصویر عمومی شیک و زنانه ی مارلبورو را به کابوهایی تنومند با عنوان مردان مارلبورو تبدیل کردند. استفاده از فیلم مشهور »هفت مرد خشن« به منظور تبلیغات مارلبورو با بازی جمعی از برترین بازیگران مرد هالیوود همچون چارلز برانسون، یول براینر، استیو مک کوئین، جیمز کابورن و….، برای این ذهنیت سازی بسیار مؤثر بود.

فیلیپ موریس به سرعت سهم بزرگی از بازار را در دست گرفت. حاصل این جایگاه سازی مجدد و فعالیتهای تبلیغاتی اش، افزایش ۵۰۰۰ درصدی فروش در عرض ۸ ماه بود که هنوز باور کردنی نیست. شهرت مارلبورو با خصوصیاتی همچون خوش طعم بودن و مخصوص مردان قوی بودن، آن را به سرعت به عنوان سیگار شماره ۱ بازار تبدیل کرد.

پوستر مارلبورو

برخی پوسترهای تبلیغاتی برند مارلبورو

اجزای برند مارلبورو

جوهره برند مارلبورو چیزی نبود جز قدرت و استقلال که با ایده ی درخشان کابوی آزاد و قدرتمند به عنوان ویژگی بیرونی برند به نمایش درآمد.

وعده برند مارلبورو در بعد فیزیکی طعم قوی آن و در بعد احساسی، حس آزادی و شخصیت قدرتمند بود که برند وعده داده بود.

ویژگی های برند مارلبورو ترکیبی از هویت های بصری برند مانند کابوی آزاد و قدرتمند، پاکت قرمز و سفید معروف آن، فیلتر قهوه ای بلند، گرافیک ویژه برای نوشتن به نمایش می گذاشت. . این گونه است که برندسازی از محصولی که در ذهن انسانها مفاهیم منفی دارد،احساسی مثبت می آفریند تا جایی که با نصب لوگوتایپ آن روی کالا یا لباسهایش حس مردانگی و قدرت می کنند. شاید دانش برندسازی، همان هنر کیمیاگری و دانش تبدیل مس به طلا است که بشر سالیان دراز به دنبال آموختن آن بود.

 

بر گرفته از کتاب برندسازی در هفت گام نوشته فرزاد مقدم…

بسیاری از رفتارهای ما که از دید خودمان منطقی است در واقعیت رفتاری احساسی است و ما با دلایل منطقی، آن انتخاب های احساسی را توجیه می کنیم. ما حاضریم برای یک لباس، چند برابر قیمت واقعیش را پرداخت کنیم تنها و تنها به خاطر اینکه روی آن نماد چوگان باز “رالف لورن” حک شده است.

در صورتی که لباسی با همان کیفیت ولی با یک برند ناشناخته را نمی خریم. این معجزه و نتیجه برندسازی است که در این مقاله مفصل به آن می پردازیم.

برند چیست؟

برند، یک واژه ای در زبان اسکاندیناوی است به معنای داغ کردن و سوزاندن.به این خاطر که دامداران برای متمایز ساختن دام های خود از دام های دیگران علامت مشخصی روی بدن آن ها حک می کردند. با مهاجرت اروپاییان به شمال قاره آمریکا، اصطلاحات این چنین با آن ها به کشور آمریکا وارد گردید.

نه اینکه این مفهوم تا قبل از این نبوده است چرا که در تمدن ایران و روم نیز علامت سازنده بر روی کالاها حک می گردید. پس مفهوم کاربردی آن موضوع جدیدی نیست، اما آنچه جدید است دانش برندسازی و تکنیک های خلق برند است که در کشورهای پیشرفته تدوین گردیده است.

تعریف برند توسط انجمن بازاریابی آمریکا

برند عبارت است از نام، واژه، نماد و یا علامت و یا ترکیبی از تمامی این عناصر که به منظور شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده با هدف ایجاد تمایز در عرصه رقابت استفاده می شود.

در واقع برند یک احساس باطنی و ادراک درونی شخص درباره یک محصول، خدمت و یا شرکت است. البته لازم به ذکر است که این احساس در مراحل مختلف مواجهه با برند متفاوت است. برای نمونه فرضا کسی که برندی مانند ولوو را تنها از طریق تبلیغات دیده و کسی که آن را واقعا تجربه کرده قطعا متفاوت است. اما یک محصول و یا خدمت باید خصوصیاتی داشته باشد تا بتواند برند شود. باید بتواند یک تجربه به یادماندنی و یک وعده جذاب داشته باشد تا بتواند احساسی درونی برای آن شکل گیرد.

 

این مقاله را حتما بخوانید:  با این ۷ قانون شگفت انگیز، نامی جذاب بسازید؟

 

برندسازی چیست؟

همانطور که پیش تر خواندید در تعریف نوین، برند یک احساس و ادراک درونی است که در ذهن مصرف کننده به وجود می آید. هر مفهومی که در ذهن آدمی قابل اعتماد و مطمئن به نظر برسد را می توان کلمه برند را بر روی آن گذاشت و مجموعه ای از عوامل و پارامترهایی که این اعتماد و اعتبار را در ذهن افراد پدید می آورد و ارتقاء می بخشد را می توان فرایند برندسازی نامید. فرآیندهایی همچون جایگاه سازی، طراحی هویت، برنامه های بازاریابی، ترویج فروش و …

اما چه پارامترهایی را باید رصد کنیم تا ببینیم که آیا در مسیر درست برندسازی پیش می رویم یا خیر؟ ما در اینجا به دو پارامتر مهم که از آن به عنوان دانش برند یاد می شود اشاره می کنیم.

 

آشنایی با مفهوم دانش برند

برندسازی چیست

۱- آگاهی از برند

به زبان ساده، آگاهی از برند یعنی اینکه مشتری باید نام تجاری شما را بشناسد و اگر لوگو آن را دید(حتی بخشی از طراحی لوگو و …) یا نام آن را شنید بداند متعلق به چه برندی است.به طور مثال شما با شنیدن نام فامیلا، به طور ناخودآگاه تشخیص می دهید که این برند روغن سرخ کردنی است. به هر میزان هویت بصری برند قدرتمندتر و هوشمندانه تر باشد آگاهی از برند را افزایش می دهد.

این مقاله را حتما بخوانید:  لوگو برند باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

 

 

برندسازی چیست

۲- تداعی برند

تداعی برند گاها به عنوان تصویر ذهنی نام تجاری نیز نام برده می شود.یعنی در واقع شما با شنیدن نام تجاری و یا اقلام هویت بصری آن علاوه بر اینکه آن را می شناسید، در ذهن خود واژه و یا مفهومی را نیز در کنار نام تجاری قرا می دهید.

اگر می شد ذهن مصرف کنندگان را شکافت و به درون آن رسوخ کرد می دیدم که در کنار کلمه مرسدس بنز واژه پرستیژ و اعتبار قرار گرفته است و یا نام ولوو به واژه ایمنی پیوند خورده است. تداعی برند یعنی مالکیت واژه در ذهن: ولوو مالک واژه ایمنی، بی ام و مالک واژه رانندگی لذت بخش، کرست مالک واژه عدم پوسیدگی دندان.

 

برندسازی چیست

همه چیز در ذهن مشتری شکل میگیرد

هنگامی مصرف کننده احساس خوبی از مصرف محصول یا خدمات یک برند دارد که آنچه دریافت میکند با ادراکاتش همسو باشد. واقعیت این است که برای ساخت یک برند باید درون ذهن مشتری را بکاوید و بر مبنای اداراکات ساخته شده در مغز مشتری پیش بروید. سعی نکنید که قوانین ساخته شده در ذهن مصرف کننده را هرچند غلط  تغییر دهید.

از آن مفاهیم می توانید موقعیت خلق کنید. همه ما فکر می کنیم که پس اصلاح صورت استفاده از ادکلن که حاوی الکل است باعث از بین رفتن میکروب ها می شود. علم اثبات کرده که این موضوع اشتباه است. اما آیا نام تجاری مانند آرکو که افتر شیو تولید می کند باید این ادراک مشتری را نادیده بگیرد.

که اگر نادیده بگیرد فروشی نخواهد داشت. پس افتر شیو را به گونه ای تولید می کند که پوست صورت را بسوزاند تا با ادراک مصرف کننده همسو شود.

همچنین برند جانسون اند جانسون محصول ضد عفونی کننده زخمی وارد بازار کرد که زخم را نمی سوزاند.اما شکست خورد. چرا که این در ذهن مشتری است که ماده پاک کننده زخمی اثر بخش است که هنگام استفاده زخم را بسوزاند. این نام تجاری اشتباهش را به سرعت متوجه شد و با اضافه نمودن کمی الکل در محصول و بالا بردن حس سوزش فروش خوبی به همراه داشت.

 

فواید برندسازی چیست؟

برای ایجاد انگیزه برای صاحبان کسب و کار لازم است که برخی فواید برندسازی را توضیح دهیم:

محصول یا خدمات را گرانتر می فروشید

ارزش ادراک شده توسط مشتری را افزایش می دهید

ایجاد پیوند عاطفی بین برند و مشتریان که باعث به وجود آمدن گروه مشتریان وفادار می شود

با برندسازی صاحب سرمایه ای شده اید که قیمتی بر آن نمی توانید بگذارید.محصول شما پس از هر خرید دوباره خریده می شود و مشتریان وفادار، شما را به دیگران معرفی می کنند.

 

بر گرفته از کتاب ۷ گام تا برندسازی نوشته فرزاد مقدم انتشارات سیته

 

همانطور که میدانید موفقیت هر کسب و کاری به عوامل زیادی بستگی دارد، کیفیت محصولات، توزیع محصول، خدمات رضایتمندی مشتریان و … همه این خدمات نیازمند یک عنصر بصری می باشند تا بتوانند با مخاطب ارتباطی تنگاتنگ بر قرار کرده و سریعا قابل یادآوری باشد. این عنصر بصری همان لوگو و آرم نام تجاری است. از صورتک خندان پپسی گرفته تا پری دریایی استارباکس. برای اجرای بدون نقص و حرفه ای هر چیزی قطعا نیاز به ابزارهایی بروز و قدرتمند است. نرم افزار طراحی لوگو برای یک طراح گرافیست حرفه ای بسیار مهم است.

اگر می خواهید برای کسبو کارتان یک لوگو و آرم طراحی کنید، نرم افزارهای گرافیکی بسیاری وجود دارد که می توانید از آن ها استفاده کنید. اما به این نکته توجه کنید که نرم افزار اجرای لوگو اگر بصورت برداری باشد ارجح تر می باشد. به این دلیل نرم افزارهای برداری بهترند چون که هر طرح گرافیکی که در ابن نرم افزارها  طراحی و ساخته می شوند می توانند بدون افت کیفیت به هر اندازه بزرگ شده و چاپ گردند. یعنی همان کیفیتی که در کارت ویزیت مشاهده می کنید در یک بیلبرد ۲۰ متری نیز خواهید دید.

در این مقاله ما سه نرم افزار محبوب و کاربردی که برای ساخت لوگو استفاده می شوند را به شما معرفی می کنیم تا بتوانید با دید بازتر نرم افزار مورد نظرتان را انتخاب کرده و برای ساخت لوگو برندتان از آن استفاده نمایید.

 

نرم افزار طراحی لوگو

 ادوبی ایلستریتور (Adobe Illustrator)

محصولات شرکت ادوبی (Adobe) سال هاست به عنوان نمادی از  برنامه های استاندارد ویرایش و ساخت تصاویر مورد قبول جامعه هنری جهان قرار گرفته است و  قطعا هم اینگونه است. اگر بدنبال بهترین نرم افزار لوگو می گردید خود را خسته نکنید و بدون شک از ادبی ایلستریتور استفاده کنید.

آماده به خدمت با بسیاری از ویژگی های پیشرفته:  Adobe Illustrator به شما این امکان را می دهد که نه تنها آرم های حیرت انگیز، بلکه اینفوگرافیک های جذاب، آیکون های خیره کننده و مواردی دیگر را نیز ایجاد کنید. از آنجایی که این ویرایشگر گرافیکی برداری است تمامی آثار هنری در این نرم افزار لوگو بر مبنای نیاز شما اندازه می شود.از ابزارهای فوق العاده این نرم افزار قابلیت گرد کردن گوشه ها به روشی بسیار ساده، ویرایش همزمان رنگ های اثر هنری، اضافه و کم کردن عناصر گرافیکی از یکدیگر و اعمال گرادینت های آزاد می باشد. در ایلستریتور به راحتی می توانید انواع نوک قلم را طراحی نموده و از آن استفاده کنید.همچنین می توانید تا ۱۰۰۰ بوم نقاشی در یک فایل واحد ایجاد کنید و همزمان چندین بار آن را ویرایش نمایید.

 

این مقاله را حتما بخوانید:  یک لوگوی حرفه ای باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

 

 

نرم افزار طراحی لوگو

کورل دراو ( CorelDRAW)

کورل دراو از زمان انتشار اولین نسخه خود تغیرات بسیاری کرده و سازندگان این نرم افزار، راهی بس طولانی را طی نموده اند تا بتوانند امروز جزء یکی از بهترین نرم افزار های طراحی لوگو به حساب بیایند. ابزار های ویرایشی بسیار توانمند CorelDRAW به شما این امکان را می دهند تا بتوانید آرم ها و لوگو های بسیار غنی و منحصر به فرد ایجاد کنید.اما این تنها بخش کوچکی است از توانمندی های این نرم افزار طراحی لوگو. این برنامه داری قابلیت های بیشماری است تا بتوانید تصویرسازی کنید و گرافیک های معتبری را پدید آورید. ویژگی طراحی متقارن آن ابزاری بسیار قدرتمند را در اختیار شما می گذارد تا بتوانید انواع گرافیک های تقارنی را به سادگی هرچه تمام تر ایجاد نمایید. برخی دیگر از ویژگی های CorelDRAW پالت های مکمل رنگی، ایجاد سایه های برداری و رابط کاربری سازگار با صفحه لمسی است.

 

این مقاله را حتما بخوانید:  با این ۷ قانون شگفت انگیز، نامی جذاب برای برندتان بسازید؟

 

 

نرم افزار طراحی لوگو

اِی فینیتی دیزاینر (Affinity Designer)

لوگوها در اکثر مواقع با استفاده از ویرایشگرهای گرافیکی برداری ساخته می شوند به این دلیل که اجازه می دهند گرافیک بدون هیچ گونه افت کیفیت در اندازه های مختلف استفاده شود. اما در برخی موارد ممکن است لازم باشد عناصر یک لوگو یا هر گرافیک دیگر را در یک ویرایشگر استاندارد پیکسلی (رَستر) طراحی و اجرا کنید.در این صورت تنها راه حل شما نرم افزار طراحی لوگو Affinity  است.

از ویژگی های بسیار خوب Affinity Designer توانایی آن در جابجایی فوری بین محیط های بردار و پیکسل است. بدون خارج شدن از نرم افزار می توانید تنظیمات لایه ای انجام دهید، از حالت های مختلف ترکیب و سایر موارد بهره مند شوید. یک ابزار قلم با دقت بسیار زیاد یه شما این امکان را می دهد تا منحنی هایی ماهرانه ایجاد کنید.

Affinity Designer از همه انواع فایل های گرافیکی، از جمله PSD ها با تمام لایه هایشان پشتیبانی می کند.

 

آیا در مورد لوگوی کسب و کارتان فکر کردین؟ ایا نتیجه ایی که شما دنبالش هستید، میده؟ لوگوی شما به چه میزان توجه مخاطبان را جلب می کند و  بر ذهن آنان اثر می گذارد؟ چرا استفاده از سایت های طراحی لوگو آنلاین پر مخاطره است؟

هنگامی که تصمیم به ارتقاء لوگوی خود و یا طراحی یک نماد جدید برای برندتان میگیرید، اولین سوال این است که چگونه و توسط چه کسی این کار انجام خواهد شد.

برخی سایت ها نمونه هایی رایگان برای ساختن لوگو  در اختیاز شما قرار می دهند که به شما کمک میکنند که برای کسب و کار خود یک آرم  بسازید اما اصلی ترین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که شما به یک لوگو متمایز و حرفه ای نیاز دارید که کسب و کارتان را به بهترین حالت ممکن معرفی کند.

اگر از یک طراح خلاق و با تجربه به صورت اختصاصی کمک می گیرید و پروژه را به آن می سپارید، قطعا بدانید گزینه مطمئن و مناسبی را انتخاب نموده اید.  اما قبل از امضای قرارداد با آنها از بررسی نمونه کارها اطمینان حاصل کنید.

اگر شما به استفاده از یک سایت طراحی لوگو آنلاین و رایگان فکر می کنید، به این ده دلیل پیشنهاد می کنیم  که اگر می توانید این ایده تان را بازبینی کنید:

طراحی لوگو آنلاین و عدم ابتکار و اصالت

یکی از مهمترین جنبه های ساخت لوگو، ابتکاری بودن آن است. گرافیکی که شما در لوگوی خود استفاده می کنید باید توسط طراحان حرفه ای یا حداقل کسی که در زمینه طراحی متخصص و دارای تجربه گرافیک می باشد، ایجاد شود.

هنگامی که از برنامه آنلاین ساخت لوگوی رایگان استفاده می کنید، شما از گرافیکی که از پیش طراحی شده است بهره می برید که اغلب رنگ و طراحی آن محدود است و اصالت آن مختص شما نیست و به گونه ساخته شده است تا بتواند زمینه های متنوعی از کسب و کارها را پوشش دهد. شاید برای یک “طراحی خیلی سریع” گزینه مناسبی باشد، اما چرا حاضرید هر چیزی را برای نشان تجاری خود استفاده کنید؟

 

این مقاله را حتما بخوانید: طراحی لوگو خوب چه ویژگی هایی دارد ؟

عدم آزادی در خلاقیت

قالب های از پیش طراحی شده ایی که به شما اجازه می دهند لوگوی خود را در یک چارچوب ایجاد کنید، در خلاقیت و ایده پردازی محدود هستند. به عبارت دیگر، مانند سایت سازهای انلاین، شما به آنچه سایت یا چارچوب به شما ارایه میدهد، محدود هستید. همیشه بهترین راه پیدا کردن راه حلی برای ازادی در خلاقیت است حتی اگر طرفدار راحتی و ابزار کشیدن و رها کردن (drag and drop) هستید.

طراحی لوگو آنلاین

عدم دسترسی به قانون کپی رایت 

هنگامی که لوگوی خود را از طریق سایت های انلاین میسازید باید آگاه باشید که حق کپی رایت آن نماد را ندارید. چرا که ده ها شرکت و یا حتی صد ها شرکت دیگر ممکن است همان نمادی را انتخاب کرده باشند که شما انتخاب کرده اید و بدین ترتیب شما هیچگونه مالکیتی نسبت به آن شکل و قالب نخواهید داشت.

کمبود فونت های خلاقانه

قالب های آنلاین از پیش طراحی شده با ایجاد دسترسی شما به ساخت یک لوگوی سریع و اشفته(کثیف، بدردنخور)، همه چیز را آسان و راحت میکنند. اما مشکل اینجاست که شما هیچ کنترلی بر چیزهایی مثل فونت ها و اشکال، گرافیک و سایر گزینه های شخصی ندارید. فونت و دیگر گزینه ها در لوگو مهم هستند. ایجاد فونت منحصر به فرد باعث خاص شدن لوگوی شما میشود، چیزی که در برنامه های طراحی لوگو آنلاین، با فونت های از پیش تعیین شده آن ها، قابل کنترل و انعطاف نیست.

ویژگی ها و ابزار کمتر 

یکی دیگر از معایب استفاده از برنامه های انلاین و رایگان طراحی لوگو این است که ویژگی های کمتری برای سفارشی کردن لوگوی خود دارید. ممکن است بخواهید یک افکت خاص مانند اریب کردن، سایه دار کردن یا افکت های خاص دیگری بر روی لوگوهای خود داشته باشید و یا نماد خود را ذخیم تر و یا نازکتر کنید. اگر از قالب های از پیش طراحی شده انلاین و رایگان استفاده می کنید، ممکن است به این ابزار دسترسی نداشته باشید.

کمبود ابزار ویرایش در طراحی لوگو آنلاین 

هنگامی که از یک سایت طراحی لوگو آنلاین استفاده می کنید، محدود به ابزار ویرایشی هستید که در آن چارچوب تعریف شده است. بهتر است برای پروژه های طراحی لوگو از برنامه های ویرایش برداری مانند ایلستریتور استفاده کنید تا از برنامه های موجود که ممکن است آنلاین پیدا کنید.

هنگامی که لوگوی کسب و کار خود را ایجاد می کنید، به یاد داشته باشید موضوع بسیار مهمی از برند را می سازید که قرار است با مخاطب شما ارتباط برقرار کند. باید مطمئن شوید که لوگوی شما نشان دهنده سطح حرفه ای بودنی است که شما میخواهید شرکت خود را نشان دهید و تصویر خود را بهبود ببخشید.

طراحی لوگو آنلاین

عدم مشاوره از کارشناسان

به این موضوع توجه کنید که لوگوی هر برند بر مبنای جوهره برند ایده پردازی و اجرا میگردد و این موضوع مستلزم تحلیل موشکافانه برند است. هنگامی که شما از یک برنامه طراحی لوگو آنلاین استفاده می کنید، با تیم حرفه ای و خلاق، ارتباطی نخواهید داشت، چیزی که برای ساخت یک لوگوی سفارشی و از هر جهت قدرتمند، نیاز دارید. حتی اگر هم دقیقا بدانید که چه چیزی می خواهید، این ارتباط به شما کمک می کند زمانی که در مورد طراحی لوگوی خود و برندتان سوالاتی دارید یک تیم حرفه ایی در کنارتان هست که پاسخگو باشد.

مزیت استخدام یک تیم طراحی این است که شما می توانید هرچه در ذهنتان است را به تیم طراحی بگویید، سپس عقب بنشینید و اجازه دهید تیم طراحی این کار سخت ولی موثر مهم  را انجام دهد.

 

این مقاله را حتما بخوانید : طراحی لوگوتایپ حرفه ای را با چه ویژگی هایی خلق کنیم؟

هزینه های پنهان

یکی دیگر ازاشکالات استفاده از برنامه های طراحی لوگو آنلاین این است که آنطور که شما فکر می کنید رایگان نیستند. اغلب برنامه های انلاین ساخت لوگوی رایگان در وهله اول رایگان به نظر میرسند، اما ممکن است در پایان از شما مطالبه هزینه کنند. به علاوه، ممکن است انتخاب های شما را به طراحی های ابتدایی و پیش پا افتاده محدود کنند تا زمانی که هزینه های ان را پرداخت کنید.

سفارشی کردن کمتر

همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بزرگترین اشکال استفاده از سایت های طراحی لوگو آنلاین این است که شما توانایی سفارشی کردن گرافیک و لوگوی خود را ندارید. سفارشی سازی زمانی مهم است که شما به دنبال خلاقیت و تمایز از رقبایتان هستید و در این حالت نمی توانید تصاویر و گرافیک از پیش تعیین شده را سفارشی کنید. همچنین این خطر وجود دارد که برند های دیگر به راحتی لوگوی شما را کپی و استفاده کنند و شما نمی توانید ادعای تخلف کنید. شاید لوگوی که شما در این سایت ها می سازید ده ها برند دیگر نیز همان شکل و طرح را انتخاب کرده باشند و این برای برند وضعیت پر مخاطره محسوب می شود.

طراحی لوگو آنلاین

محدودیت منابع و کمک فنی

یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود برنامه های انلاین ساخت لوگوی رایگان انتخاب خوبی نباشند این است که شما کمک فنی یا منابع فکری دیگری نخواهید داشت که به شما کمک کند که هویت بصری نام تجاری خود را ارتقا و گسترش دهید.

 

این مقاله را حتما بخوانید : برای انتخاب نام  ماندگار برای برند چه نکاتی را رعایت کنیم؟

 

چرا یک تیم طراحی لوگو” بهتر از سایت های طراحی لوگو آنلاین است؟

“تیم طراحی لوگو ایده پردازان” متخصص در ایجاد لوگو های سفارشی برای کسب و کارهایی است که می خواهند نام تجاری و برند خود را ارتقا دهند و طعم دلپذیر متمایز بودن برند از رقبا را می خواهند بچشند. گروه خلاق ایده پردازان عاشق کمک به نام تجاری انها از طریق طراحی خلاقانه لوگو و ارتقاء هویت بصری شرکتشان با استفاده از منابع و استعدادهایمان هستیم.

ما طراحی لوگو، لوگوتایپ و طراحی اوراق اداری، و همچنین بسیاری خدمات دیگر ارائه می دهیم.

ما طراحی لوگویی حرفه ای با درجه کیفی بالا را تضمین می کنیم و می دانیم که به آن افتخار می کنید چرا که خاص شما خواهد بود. به این دلیل که این لوگوها توسط ما، که یکی از شرکت های برتر طراحی لوگو در  ایران هستیم، طراحی شده است. ما آن را درست انجام می دهیم. همین حالا با ما تماس بگیرید

یکی از رایج ترین راهکارها برای سود آوری شرکت ها، گسترش و تنوع محصولات شرکت است و هیچ شکی هم در این مورد وجود ندارد. یکی از دلایل تداوم محبوبیت تنوع محصول این است که در کوتاه مدت منافع درخوری را عاید شرکت ها می کند.

اما همیشه این سوال وجود داشته که محصول جدید، بهتر است با نام شرکت همراه باشد و برای فروش محصول از اعتبار شرکت استفاده شود و یا اینکه نامی جدید بدون ذکر نام شرکت خلق گردد و در واقع برند روی پای خود بایستد. البته که بدون شک راه دوم قدرتمند تر و در بلند مدت سودآور تر است.

ما تنوع محصول از نوع اول را تله می نامیم. در این مقاله بیان می کنیم که ایجاد برند جدید با خصوصیات جدید قطعا سودآور تر است.

این مقاله را حتما بخوانید : تکنیک های انتخاب یک نام خوب برای برند

کالای جدید، نام جدید می خواهد

وقتی کالایی کاملاً جدید پدیدار می شود، قلاب کردن یک نام مشهور به آن تقریباً همیشه اشتباه است.

دلیل این امر روشن است. یک نام مشهور به این دلیل مشهور است که نماینده و یادآورنده ی مسئله ای است که در ذهن مشتری جایگاهی دارد. یک نام واقعاً مشهور، روی بالاترین پله ی نردبانی قرارگرفته است که چارچوبی مشخص دارد.

اگر قرار است کالای جدید موفق باشد به نردبانی جدید نیاز دارد نردبانی تازه، اسمی تازه، به همین سادگی.

اما فشارهای همگام شدن با نام مشهور بسیار زیاد است .<< نام مشهور، پذیرفته شده است ، مشتریان و خریداران احتمالی، ما و شرکت را می شناسند و اگر نام ما را روی کالای جدید ببینند، احتمال پذیرش آن کالا بسیار بیشتر می شود>>چنین منطقی کاملاً اشتباه است.

شکست سیستم های داده زیراکس

زیراکس تقریباً یک میلیارد دلار برای یک شرکت کامپیوتری سود آور هزینه کرد که اسم کاملاً مناسبی سیستم های داده های علمی (scientific Data Systems )داشت . بعد چه کرد؟ البته نام شرکت را از سیستم های داده های علمی به سیستم های داده های زیراکس (Xerox Data Systems)تغییر داد. چرا؟

آشکار است. به این دلیل که زیراکس نامی بهتر و شناخته شده تر بود. نه تنها شناخته شده تر ،بلکه زیراکس نوعی بازاریابی پرابهت و رمز آلود دارد. زیراکس مانند شرکتی در نقش سیندرلاست ;اشتباه نمی کند

شرکتی که زیراکس آن را خریداری کرد

 

تغییر نام شرکت خریداری شده به سیستم های اطلاعاتی زیراکس

قانون الاکلنگ

وقتی به ذهن خریدار نگاه می کنید، می توانید ببینید کجا اشتباه کرده اید;  و این همان قانون الاکلنگ است.

یک نام نمی تواند نماینده ی دو کالای کاملا متمایز باشد. وقتی یکی از کالاها بالا می رود دیگری پایین می آید.

زیراکس به معنای ماشین کپی است، نه کامپیوتر ( اگر از منشی تان بخواهید برایتان یک نسخه زیراکس بگیرد، اگر در عوض یک حلقه ی نوار مغناطیسی دریافت کنید از کوره در می روید).هنگامی که زیراکس فعالیت کامپیوتر اش را متوقف کرد ۴/۸۴ میلیون دلار دیگر نیز دور انداخت.

برای موفق بودن، زیراکس باید کاری می کرد که زیراکس معنای کامپیوتر داشته باشد. آیا چنین کاری برای شرکتی که جایگاه دستگاه کپی را دارد، امکان پذیر است؟ شرکتی که ۹۰ درصد حجمش را دستگاه های کپی تشکیل می دهند.

زیراکس چیزی بیشتر از نام است. زیراکس یک جایگاه است زیراکس هم مانند کلینکس، هرتز و کادیلاک نمایانگر جایگاهی از ارزشی طولانی مدت است.

وقتی کسی بخواهد جایگاهتان را بگیرد، به اندازه کافی بد است;  اما اگر جایگاه را خودتان از خودتان بگیرید، دیگر فاجعه است .

  • هاینز (Heinz)چیست؟ پیش از این به معنای خیار شور بود . جایگاه خیارشور متعلق به هاینز بود و بیشترین سهم را داشت .سپس این شرکت کاری کرد که هاینز معنای سس کچاپ را پیدا کرد و بسیار هم موفق شد . هاینز اکنون برند درجه یک در کچاپ است
  • اما چه به سر سمت دیگر الاکلنگ آمد؟ هاینز سرگروهی خیارشور را به ولاسیک (Vlasic) واگذار کرد.

این مقاله را حتما بخوانید: همه چیز در رابطه با طراحی لوگو و لوگوتایپ

شیوه تک جایگاهی پراکتر اند گمبل

این کار، شیوه کلاسیک ((چند برند)) است که پراکتر اند گمبل آن را ایجاد کرد شاید چند برند خواندن این شیوه، نام گذاری غلطی باشد و در واقع، شیوه تک جایگاهی، این مفهوم را بهتر برساند.

هر برندی به شکلی منحصر به فرد طراحی شده است تا جایگاهی مشخص در ذهن مشتری احتمالی اشغال کند.

با تغییر زمان و آمد و رفت محصولات جدید هیچ تلاشی برای تغییر این جایگاه صورت نمی گیرد، بلکه محصولی جدید معرفی می شود تا تکنولوژی ها و سلیقه های در حال تغییر را منعکس سازد.

به عبارت دیگر، پراکتر اند گمبل مشکلات فراوان جابه جایی یک جایگاه تثبت شده را تشخیص داد. وقتی جایگاه تثبت شده دارید، چرا باید آن را تغییر دهید؟در طولانی مدت، معرفی یک محصول جدید می تواند هم ارزان تر و هم کار آمدتر باشد; حتی اگر سرانجام به محصول قدیمی ای که این نام راتثبیت کرده، پایان بخشد.

محصولات پراکتر اند گمبل

برندهای مجزای محصولات پراکتر اند گمبل – نام و طراحی لوگو مجزا

آیور(lvory) صابون بود و هنوز هم هست . وقتی که مواد لباسشویی مقاوم در دسترس قرار گرفتند، احتمالاً برای معرفی شوینده ی آیوری فشارهای وجود داشت. اما معرفی چنین شوینده ای بدین معنا بود که جایگاه آیوری در ذهن مشتری تغییر پیدا کند. راه حل بهتر تاید (tide) بود.

حالا مفهوم جدید شوینده، نامی مناسب با آن پیدا کرده بود و تاید به موفقیتی بزرگ تبدیل شد و هنگامی که پراکتر اند گمبل مایع ظرفشویی را وارد بازار کرد، دیگر آن را مایع ظرفشویی تاید صدا کرد، بلکه اسمش را کسکید(Cascade) گذاشت .

هر یک از برند های پیشروی پراکتر اند گمبل، هویت جداگانه خود را دارد: جوی(Joy)،کرست(Crest)،هداندشولدرز(Head& Shoulders)،پمپرز (pampers) و …

هیچ نشانی هم از پلاس (Plus) و اولترا (Ultra) و یا سوپر (Super) در این میان دیده نمی شود. پس می بینیم که شیوه ی برندهای چندگانه، در واقع، شیوه ی تک جایگاهی است;  یکی بدون هیچ تغییری .

الان ۹۹ سال است که صابون آیوری محکم و پابرجاست.

این مقاله را حتما بخوانید: یکی از اشتباه پپسی در تثبیت هویت برند

تقسیم کردن و بردن

برای روشن کردن مزایای نام های جداگانه به جای استفاده از نام خود شرکت می توان شیوه به کار گرفته شده توسط پراکتر اند گمبل (Procter & Gamble) را با شیوه ی کالگیت-پالمولیو (Colgate- Palmolive) مقایسه کرد.

روش کالگیت

روی بسیاری از محصولات کالگیت-پالمولیو می توانید اسم شرکت را ببینید. برخی از آنها عبارت اند از خمیردندان کالگیت، خمیر ریش فوری کالگیت، ضد عفونی کننده ی کالگیت ۱۰۰، مسواک کالگیت و پودر دندان کالگیت. همچنین مایع شوینده ی پالمیو، اصلاح فوری پالمو، خمیر ریش پالمو و صابون پالمولیو. اما در مورد محصولات پراکتر اند گمبل، اصلاً اسم شرکت را در کنار نام محصول نمی بینید.

کالگیت-پالمولیو

محصولات کالگیت-پالمولیو که نام شرکت در کنار اسامی محصولات دیده می شود – نام و لوگو یکسان

روش پراکتر اند گمبل

پراکتر اند گمبل هر کالایی را با دقت تمام جایگاه سازی کرد، به گونه ای که جایگاهی منحصر به فرد در ذهن داشته باشد.

برای مثال تاید(Tide) لباس ها را <<سفید>> می کند، چیر(Cheer) لباس ها را <<سفیدتر از سفید>>می کند و بولد (Bold) آن ها را <<براق>> می سازد.

برندهای مجزای محصولات پراکتر اند گمبل 

محصولات پراکتر اند گمبل که هیچ کدام از نام شرکت در آن استفاده نشده است

پراکتراند گمبل با تعداد کالاهای کمتر (۵۱ کالای اساسی در برابر ۶۵ کالای کالگیت- پامولیو ) میزان تجارتش دو برابر و میزان سود دهی اش سه برابر بیشتر از کالگیت است.

گرچه این روزها در خیابان مدیسون مد شده که تبلیغات پراکتر اند گمبل را ناچیز بشمارند اما جالب است به این نکته اشاره کنیم که پراکتر اند گمبل درآمد سالیانه اش از تمامی ۶ هزار آژانس تبلیغاتی آمریکا بیشتر است.

 

لوگو ایده پردازان

ایده پردازان یک آژانس هویت بصری خلاق است. هدف نهایی ما افزایش دانش و ارتقاء سطح بصری برندهای کشور سربلندمان ایران است. بیشتر…